باور نمی‌کنید؟

مهدی باقریان
سردبیر شارا

امروز یادداشت (یادداشت بالا) بسیار زیبای “از شهید کلیشه نسازید” نوشته آقای “حسین قدیانی” را مطالعه کردم و در باره “بابااکبر”ش و فضایلش صحبت کرد و من را برد به روزهایی که از “خودی” و “غیرخودی” خبری نبود.

واقعا به قول حافظ یاد باد آن روزگاران، یاد باد. چقدر بابااکبر داشتیم. تقریبا همه بابااکبر بودند. من در طول زندگیم با بابااکبرهای زیادی آشنا شدم و حیفم آمد در باره بابااکبر خودم چند کلمه ای خط خطی نکنم.

اول از همه بگم ما چقدر عاشق این بابااکبرها بوده و هستیم. چقدر دلتنگشان هستیم؛ یادش بخیر آن روزهای کمی برابرتر. هر کسی حقوقی داشت: حقوق شهروندی.

خیلی هم برابری نبود با اینکه که حسش می‌کردیم اما درد و رنجش را با جان عزیزمان می خريديم و با همان جان عزیز معاوضه اش می کردیم ولی امیدوارتر و خوشحالت از امروز به نظر می‌رسیدیم.

به خدا قسم هنوز که هنوزه به انتظار تحقق آن آرمان های بزرگ “همه برابرند نه برخی برابرتر” و آروزی های کوچک امروزمان یعنی “سیر شدن شکم زن و پچه هامان”،” حفظ محیط زیست مان، احترام به حقوق شهروندی مان و …، چمباتمه زده ایم.

می‌بینید آروزهامان چقدر حداقلی شده است حتی کمتر از آن چیزی که “مازلو” در پایین‌ترین سلسه «سلسله مراتب نیازهای انسانی» خود مطرح کرده است. باز باور نمی‌کنید؟ بله حق دارید که باور نکنید.

به خدا قسم ما خودمان زمانی بابااکبر بودیم. نپرس که چقدر در جبهه های جنوب این ور آن ور شدیم بی هیچ طمع و نفعی …

اما این را هم بگم وضع مان آن روزها حتی از وضع بابااکبرمان هم بدتر بود. خدا را شکر، او حداقل یک هوندای۱۲۵ داشت اما ما حتی یک کفش و شلوار درست و حسابی برای پوشیدن و رفتن به مدرسه و کوچه و بازار نداشتیم و به همین سبب مجبور می‌شدیم برای دیده نشدن سوراخ های جلویی شلوارمان، عقب عقب راه برویم.

باورتان نمی شود؟ حق دارید که دیگر به من اعتماد و باور نداشته باشید، ایرادی ندارد. وقتی به سن و سال من برسی و ۴۳ ساله بشوید، اگر پس از ۱۰۰ سال انشاالله خانه‌دار شدید و اگر توان ازدواج داشتید و به امید خدا بچه‌دار شدید آن وقت من را درک خواهید کرد.

امروز چقدر جای این بابااکبرها خالی است و اصلا می دانید چه تعداد از چشمان پاک مردمان کشورمان به دست این بابااکبرها دوخته شده است؟

ما امروز باید منتظر بابااکبرها باشیم. چه زیبا سرود حافظ خوش الحان:

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت.
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد.
گر چه یاران فارِغَند از یادِ من.
از من ایشان را هزاران یاد باد.

مهدی باقریان
رئیس انجمن متخصصان روابط‌عمومی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *