بحران اعتماد عمومی بعد از همه‌گیری کرونا

بعد از غلبه بر همه‌گیری ویروس کرونا در جهان، رابطه شهروندان با دولت‌ها به چه شکل درخواهد آمد؟

اولیور زیمر، استاد تاریخ اروپا در دانشگاه آکسفورد در مصاحبه با روزنامه سوئیسی NZZ می‌گوید: همه‌گیری کووید ۱۹ به معنای یک برش اساسی در زندگی بشر بود. با این‌حال جهانِ بعد از همه‌گیری به جهانِ پیش از آن شباهت خواهد داشت. با دو تفاوت: در گام نخست مطالعات فشرده‌ای درباره آنچه که اتفاق افتاد انجام می‌شود و در گام بعدی، مردم بر آنچه که برایشان واقعاً مهم است تمرکز می‌کنند. به گفته زیمر این تردید وجود دارد که بیشتر دولت‌ها در سراسر جهان به وظیفه خود به درستی عمل نکرده‌اند.

آیا همه‌‌گیری رابطه دولت با شهروندان را متحول کرد؟

شهروندان [اروپایی] تا حد زیادی به دولت اعتماد دارند. آنها به هر آنچه که از بالا ابلاغ می‌شود احترام می‌گذارند و طبق قوانین عمل می‌کنند. برعکس، دولت به شهروندان خود چندان اعتماد ندارد. اعتماد شهروندان به دولت نیز ناشی از نیاز است – یعنی ترس. فرد امیدوار است که اگر از قانون پیروی کند از ویروس در امان بماند.

تداییر بهداشتی دولت‌ها به احتمال زیاد امنیت شهروندان را افزایش می‌دهد اما امنیت آن‌ها را تضمین نمی‌کند. آیا شهروندان مانند دانش‌آموزان دبستانی رفتار می‌کنند؟

نه. مردم عدم اطمینان دولت به تداییر بهداشتی و ناامنی را احساس می‌کنند. اما چنان عمل می‌کنند که گویی اطاعت آن‌ها از قوانین به مهار همه‌گیری کمک می‌کند. شما مشارکت دارید و این مشارکت به شما احساس امنیت می‌دهد و این به شما کمک می‌کند.

ویروس در جهان در حال حرکت است بنابراین به یک پاسخ جهانی نیز نیاز دارد: این استدلالی است که این روزها زیاد شنیده می‌شود. آیا با این استدلال موافق‌اید؟

نه، و در بحران کنونی که ویروس همچنان ناشناخته باقی مانده حتی کمتر از معمول. اول اینکه جهان در همه جا یکسان نیست. ثانیاً ما باید بتوانیم اقدامات و روش‌های مختلفی را امتحان کنیم تا بتوانیم پیش رویم. ایده یک راه حل سیاسی بهینه – حاکمیت یکنواخت جهانی – فاجعه‌بار خواهد بود. تنوع‌بخشی نه تنها در تجارت، بلکه در عمل سیاسی نیز باید وجود داشته باشد. خطاها همیشه اتفاق می‌افتند و همیشه باید بتوانید آنها را اصلاح و تنظیم کنید. با این حال در مورد علم همه چیز متفاوت است: علم به شکل فراملی سازمان یافته است. ما برای ارتقای علم به مقررات ویژه جهانی نیاز نداریم.

قبول. اما بیشتر کشورها در نهایت در تقلید از هم یک الگوی چینی مستبدانه واحد را به کار گرفتند: قرنطینه خانگی. فقط سوئدی‌ها با دولت رفاه متمایز بودند.

به نظر می‌رسد در سوئد همچنان اعتماد متقابل بین دولت و شهروندان حتی در شرایط بحرانی برقرار است. برای من قابل توجه است این دوگانگی: شهروندان [در آن کشور] خود را تجسم دولت می‌دانند، نه به صورت انتزاعی بلکه در زندگی روزانه خود، و سیاستمداران [سوئدی] هم خود را خدمتگزار شهروندان می‌دانند. هر دو با شک و تردید درآمیخته با احترام با هم رو در رو می‌شوند و با این‌حال با هم همکاری می‌کنند. در این روش، تفکر دولت رفاه و اقدام مستقل تا حدی مجموع می‌شود. به هر حال به نظر می‌رسد این مدل بهتر از آن چیزی باشد که در آن شهروندان دولت را به عنوان یک بیگانه درک می‌کنند – به عنوان یک اقتدار مطلق که ممکن است در برخی موارد کاریزماتیک هم باشد.

موضوع جالب شد. منظور شما دقیقاً چیست؟

برای برخی دولت موضوعی است که مستقل از آن‌ها وجود دارد: یک مرجع مقتدر که بسته به شرایط عادی یا بحرانی تهدیدکننده یا حامی است. برای برخی اما دولت یک کار سیاسی در حال پیشرفت است، یک چیز قابل شکل‌گیری که باید همیشه آن را زیر نظر داشت که به راه مستقل و جدا از شهروندان نیفتد و به یک نهاد سرکوبگر تبدیل نشود. این درکی است که از جمهوری وجود دارد که بسیار نزدیک است به ایده کنفدراسیون. لفظ در اینجا مهم نیست. امروزه به سختی می‌توان نظامی را یافت که خود را جمهوری نداند. آنچه که اهمیت دارد عمل به جمهوری است که در مشارکت سیاسی و تردید نسبت به وطن‌پرستی و احساسات تند ملی‌گرایانه جلوه می‌کند.

این برداشت توکویل از دولت است که شما آن را نمایندگی می‌کنید. جامعه مدنی اما از این تعریف فراتر می‌رود. شامل گروه‌ها و فعالان اجتماعی است که آن‌‌ها هم بدنه دولت را می‌سازند.

بله، و مهم‌تر از همه، این جامعه مدنی مصداق مثل از هر چمن گلی نیست. بلکه یک نهاد سیاسی است. آنچه الکسی دو توکویل ( Alexis de Tocqueville‎) در مورد دموکراسی جوان آمریکا بیش از ۱۵۰ سال پیش نوشت، هنوز هم معتبر است. او یک نجیب‌زاده بود، اما مختصات یک جمهوری در حال تحول را با علاقه دنبال و مشخص کرد. انتقاد از دولت همواره یکسان نیست. فرق است بین انتقاد شهروندان مستقل از دولت که در اندیشه جامعه‌اند و انتقاد آن گروه از شهروندان از دولت که خود را جدای از جامعه می‌دانند. این تفاوت مهمی است.

آیا بحران کرونا به دموکراسی‌ها لطمه می‌زند یا آن‌ها را تقویت می‌کند؟

پس از کرونا، به طور ناگهانی همه چیز نباید تفاوت کند. در عرصه سیاسی، سناریوی محتمل این است که ما به زودی همان درگیری‌ها را مانند قبل از بحران خواهیم داشت. جهان بعد از همه‌گیری به جهان پیش از آن شباهت خواهد داشت. با دو تفاوت: در گام نخست مطالعات فشرده‌ای درباره آنچه که اتفاق افتاد انجام می‌شود و در گام بعدی، مردم بر آنچه که برایشان واقعاً مهم است تمرکز می‌کنند.

منبع: زمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *