مقدمه
مفهوم ESG — مخفف Environmental, Social, and Governance — در ابتدا با هدف ادغام ملاحظات زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری شکل گرفت، اما بهتدریج از بخش مالی فراتر رفت و به گفتمان سیاسی و عمومی نفوذ کرد.
در فیلم مستند سال ۲۰۲۴ روزنامه Financial Times با عنوان «چه کسی مهمانی ESG را کشت؟»، ابهام ذاتی در معنای ESG آشکار شد.
در این فیلم، دیدگاهها از «ESG تکامل بعدی سرمایهداری است» تا «ESG بزرگترین طرح بازاریابی تریلیوندلاری است» و «پاسخ بشریت به حقایق ناخوشایند بدون راهحل واقعی» متفاوت بودند.
این تنوع دیدگاهها نشان میدهد که ESG مفهومی بدون تعریف نظری مشخص و استانداردسازی جهانی است؛ زبانی که هر ذینفعی آن را بر اساس منافع خود تفسیر میکند.
اما پرسش اصلی این است: ESG در زبان مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) چه جایگاهی دارد؟
از CSR تا ESG: تغییر از «ارزشها» به «ارزش مالی»
مفهوم ESG در ظاهر جدید است، اما ریشههای آن در مفاهیمی چون مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) و سرمایهگذاری اجتماعی مسئولانه (SRI) نهفته است.
تفاوت بنیادین ESG با این دو مفهوم در این است که CSR بر مبنای ارزشهای اخلاقی و مسئولیتهای انسانی استوار بود، در حالیکه ESG بر مبنای ارزش مالی و عملکرد اقتصادی تعریف میشود.
به بیان دیگر، ESG زبان اخلاق را به زبان سرمایهگذاران ترجمه کرد — جایی که تصمیمگیری نه بر اساس ارزشهای انسانی بلکه بر مبنای مدیریت ریسک و خلق ارزش اقتصادی انجام میشود.
ریشههای تاریخی ESG
اصطلاح ESG نخستینبار در گزارشهای پروژه Who Cares Wins (۲۰۰۴–۲۰۰۸) تحت نظارت پیمان جهانی سازمان ملل (UN Global Compact) مطرح شد.
هدف این پروژه، افزایش آگاهی نهادهای مالی نسبت به فرصتها و ریسکهای مرتبط با مسائل زیستمحیطی و اجتماعی و ادغام این عوامل در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بود.
پنج گزارش کلیدی این دوره عبارت بودند از:
-
Connecting Financial Markets to a Changing World (2004)
-
Investing for Long-Term Value (2005)
-
Communicating ESG Value Drivers (2006)
-
New Frontiers in Emerging Markets Investment (2007)
-
Future Proof? Embedding ESG in Investment Markets (2008)
در سال ۲۰۰۵، گزارش حقوقی Freshfields Report توسط شرکت حقوقی Freshfields Bruckhaus Deringer به سفارش UNEP Finance Initiative منتشر شد.
این گزارش نتیجه گرفت که ادغام عوامل ESG در تحلیلهای سرمایهگذاری نهتنها مجاز، بلکه از نظر قانونی در همه حوزههای قضایی «الزامی» است.
از این نقطه، ESG مسیر جدیدی را گشود: گذار از رویکرد اخلاقمحور (values-based) به رویکرد ارزشمحور (value-based) — یعنی سنجش مسئولیت اجتماعی از منظر بازده مالی و خلق ارزش برای سهامداران.
تحول گفتمان و دادههای ESG
در پژوهشی مردمنگارانه در یکی از بانکهای سوئیسی (۲۰۱۰–۲۰۱۲)، تحلیلگران مالی نشان دادند که ESG به آنان اجازه داده است تا مفاهیم اخلاقی را در قالب انگیزههای مالی بازتعریف کنند.
این تغییر، مبنای پذیرش گسترده ESG شد — بدون آنکه بنیان نظری مستحکمی داشته باشد.
ESG در واقع از دل رویکردی سازهگرایانه برخاست، جایی که معنا و کاربرد آن توسط کاربران (دانشگاهیان، سرمایهگذاران و شرکتها) شکل گرفت.
پس از ادغام شرکتهای KLD و Innovest در مجموعه MSCI (۲۰۰۹)، رویکرد دادهمحور ارزشمحور (Value-Based Data) جایگزین رویکرد دادهمحور اخلاقمحور (Values-Based Data) شد — تغییری که باعث شد مسائل زیستمحیطی و اجتماعی نه از منظر اخلاق، بلکه از منظر بازده مالی مورد بررسی قرار گیرند.
پیشینههای نظری: CSR و SRI
پایههای فکری ESG در دهههای پیشین با مفاهیمی چون CSR و SRI شکل گرفته بود.
ریچارد بوون (۱۹۵۳) در کتاب Social Responsibilities of the Businessman، نخستین گفتمان مدون CSR را ارائه کرد.
در دهههای بعد، CSR به محور مباحثی مانند حقوق مدنی، حقوق زنان، حمایت از مصرفکننده و حفاظت از محیطزیست تبدیل شد.
از دل این مباحث، نظریه ذینفعان (Stakeholder Theory) شکل گرفت که میگوید شرکتها باید ارزش بلندمدت را نهفقط برای سهامداران بلکه برای تمام ذینفعان خلق کنند.
در مقابل، SRI (سرمایهگذاری مسئولانه اجتماعی) ریشه در آموزههای مذهبی داشت که سرمایهگذاری در فعالیتهای «گناهآلود» مانند اسلحه، قمار و دخانیات را ممنوع میدانست.
SRI از «غربالگری منفی» به «غربالگری مثبت» و سپس به فعالگرایی سهامداران تحول یافت — یعنی استفاده از قدرت سهامداری برای تغییر رفتار شرکتها.
در نهایت، ESG این دو جریان را به هم پیوند داد اما تمرکز را از «مسئولیت اجتماعی شرکتها» به سمت سرمایهگذاران و عملکرد مالی منتقل کرد.
رتبهبندیهای ESG (ESG Ratings)
رتبهبندیهای ESG، شاخصهایی ترکیبی هستند که عملکرد شرکتها را از نظر زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی ارزیابی میکنند.
این مؤسسات رتبهبندی بهنوعی واسطه اطلاعاتی بین شرکتها و بازار سرمایه محسوب میشوند.
مطالعات نشان میدهند که ارتباطی مثبت بین امتیاز ESG و عملکرد مالی شرکتها وجود دارد، اما درعینحال، این رتبهها پیشبینیکننده واقعی عملکرد آتی ESG نیستند.
در نتیجه، رتبهبندیها بیشتر نقش گواهی نهادی (Institutional Certification) دارند تا ابزار تحلیلی.
این نظام رتبهبندی موجب کمیسازی ارزشهای اخلاقی شد — روندی که ESG را از زبان «مسئولیت» به زبان «شاخص مالی» تبدیل کرده است.
اهمیت ESG امروز
به گفته الکس ادمنز (Alex Edmans):
«ESG هم بسیار مهم است و هم هیچ چیز خاصی نیست.»
زیرا ESG درواقع یکی از محرکهای ارزش بلندمدت شرکت است — نه بیشتر و نه کمتر از سایر عوامل.
او تأکید میکند که شرکتها باید از گزارشدهیهای نمایشی عبور کنند و بر «مادیّت» (Materiality) تمرکز نمایند؛ یعنی پرداختن به مسائلی که واقعاً بر عملکرد و ارزش شرکت تأثیر میگذارند.
مسائل ESG بسته به صنعت و زمان متفاوتاند و ممکن است از حالت نامادی به حالت مادی تبدیل شوند (مثلاً با تغییر قوانین یا انتظارات ذینفعان).
بهجای تمرکز بر اینکه چه چیزی گزارش شود، باید تمرکز بر این باشد که چگونه گزارش شود — بهگونهای شفاف، قابلسنجش و متناسب با ماهیت واقعی کسبوکار.
جمعبندی
اگرچه ESG تنها ۲۰ سال قدمت دارد، اما بر پایه مفاهیمی بسیار قدیمیتر مانند CSR و SRI بنا شده است.
تفاوت آن در این است که CSR بر ارزشهای انسانی استوار بود، در حالیکه ESG بر خلق ارزش اقتصادی تمرکز دارد.
با وجود این رویکرد مالیمحور، ESG همچنان درگیر مسائل هنجاری، سیاسی و اخلاقی است — از اتهام سبزشویی (Greenwashing) تا بیاعتباری رتبهبندیها.
بااینحال، ESG توانسته است پایداری شرکتی را به بخشی از ساختار رسمی گزارشدهی مالی تبدیل کند — از جمله از طریق دستورالعملهای اروپایی CSRD و CSDDD و مقررات جدید SEC آمریکا در حوزه افشای اقلیمی.
برای آینده، مسیر ESG باید به سمت تمرکز بر مسائل مادی، شاخصهای قابل سنجش و گزارشدهی شفاف حرکت کند.
هدف نهایی، تعادل میان سود مالی و تأثیر اجتماعی واقعی است — نه صرفاً کسب امتیاز در رتبهبندیها.
✍️ نویسنده: رابرت استوارت
📅 تاریخ انتشار: ۱۸ فوریه ۲۰۲۵
📰 منبع: Frontier Insight
معرفی کتاب های مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی از زاویه روابطعمومی
مسئولیت اجتماعی در عصر کرونا
منبع:
Robert Stewart (2025, Feb 18). ESG and the Changing Language of Corporate Social Responsibility. Frontier Insight.
