اولین رخداد ملی بررسی مسائل و چالشهای روابط عمومی ایران با همت موسسه کارگزار روابط عمومی و همکاری انجمن متخصصان روابط عمومی، در تاریخ 15 شهریور 1395 در مرکز همایش های بینالمللی المپیک برگزار شد. آنچه در پی می آید سخنرانی دکتر حسین افخمی مدیر گروه اموزشی روابط عمومی دانشگاه علامه طباطبایی است در این رخداد که با هم می خوانیم:
موضوع سخنرانی من روابط عمومی در عرصه بین المللی است و با ارائه تعریفی از روابط عمومی بین الملل، کارکردها و نقش های آن شروع می کنم و توضیح می دهم که آیا در عرصه جهانی و در روابط بین ملت ها فرصتی برای ما وجود دارد یا خیر؟ د رآغاز یادی می کنم از زنده یاد دکتر حمید نطقی که همیشه می گفتند «دانشجوی خوب آن است که با سه سوال سر کلاس بیاید و با پنج سوال برود». به این معنی که جواب سه سوال خود را بگیرد و پنج سوال جدید برای او پیدا شود. بنابراین کلاس درس یا یک نشست علمی می تواند زمینه ای برای رشد و تعالی باشد. به این امید که حاصل این گردهمایی چنین باشد!
تعریفی رایج از روابط عمومی داریم مبتنی بر این که روابط عمومی یک عمل تعریف شده برای شناخت عامه (که عامه تعریف خاص خود را دارد) و طرحریزی برنامه های ارتباطی با هدف ایجاد حسن رابطه بین سازمان و عامه های آن. به این معنی که نهایت ارتباطات ما در روابط عمومی بتواند به همدلی ختم شود که هدف غایی نیز محسوب می شود. ارتباطات در روابط عمومی، تسهیم معنا است؛ یعنی ما بتوانیم معنایی که در ذهن خودمان داریم با معنایی که در ذهن طرف مقابل است به اشتراک بگذاریم و به یک درک و فهم مشترک برسیم. حال اگر بخواهیم این فهم و تفاهم متقابل را در عرصه بین المللی گسترش دهیم، ابتدا باید بدانیم که روابط عمومی چه جایگاه، نقش و موقعیتی در این فضا دارد. من کارکرد روابط عمومی در عرصه بین المللی را با توجه به تعاریف دیگران اینگونه تبیین می¬کنم که اولا نمی توان گفت که روابط عمومی بین المللی چیزی جدا از امور داخلی است؛ بلکه در بسیاری از موارد شروع روابط عمومی در سطح ملی و بین المللی همزمان بوده است.
برای مثال ژاپنی ها را در نظر بگیرید. چه انگاره ای از آنها قبل از جنگ بوده و پس از آن چه شده است؟ فعالیتهای ژاپن در عرصه روابط عمومی بین المللی از سال 1950 یعنی با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم با هدف بازسازی انگاره ژاپن به عنوان پیشتاز در صنعت جهان را ملاحشه کنید. شما کدام ژاپن را در اثنای جنگ دوم جهانی در ذهن خود تصویر می کنید؟ ژاپن شکست خورده در جنگ. ژاپنی که علیه آن کشورهای متحد اروپایی و آمریکا جنگیده اند و اولین قربانی بمب اتمی است. چرا و چگونه این کار را کرده اند. ابتدا تصویری از کشور ژاپن برساخته شد مبتنی بر این ذهنیت که ژاپن کشوری است هم پیمان هیتلر و جنگ علیه آن مجاز است. چون هیتلر باید مجازات شود، بنابراین هم پیمان وی نیز مستحق مجازات است.
ولی همین ژاپن از سال 1950 به بعد با فعالیت روابط عمومی کاری می کند که نماد بهترین برند صنعتی در جهان می شود به گونه ای که هر زمان نام ژاپن برده می شود، این تصویر ذهنی ایجاد می شود که بهترین کالاها و از جمله بهترین خودروها محصول ژاپن است. تصویر مثبت دیگری که در اذهان خطور می کند این است که ژاپنی ها انسان هایی سخت کوشی هستند. بنابراین، تصویر مثبتی که ما از این کشور در عرصه جهانی دریافت می کنیم، از فعالیتهای روابط عمومی بین المللی آن است. یا حداقل بخشی از این پیامدها نتیجه فعالیتهای روابط عمومی بین المللی است.
اما روابط عمومی به تنهایی این کار را در عرصه بین المللی انجام نمی دهد. من چهار شریک و هم پیمان دیگر را هم برای روابط عمومی در این زمینه عنوان می کنم. شما از روزنامه نگاری بین المللی، بازاریابی، تبلیغات بین المللی و دیپلماسی عمومی نیز زیاد شنیده اید، بنابراین این چهار شریک را در کنار روابط عمومی قرار می دهیم. برخی از وظایف و نقش های آنها با فعالیت روابط عمومی مشترک و همراستاست. به عبارتی روابط عمومی از این چهار محور از کدام گزینه ها بیشتر می تواند استفاده کند. برای مثال در کشور ما چند نفر خبرنگار از 130 روزنامه در حال انتشار و موجود روی دکه ها، برای ما در خارج از کشور خبر تهیه می کنند.
کدام یک از روزنامه های ما در خارج از کشور خبرنگار دارند تا بتوانیم از طریق آنها اطلاعات دست اول کسب کنیم. جواب صفر است. ما چند درصد از سهم تولید اخبار بین الملل چاپ شده در روزنامه ها را از تولید روزنامه نگاران خودمان داریم. جواب هیچ است. اینکه رادیو – تلویزیون و خبرگزاری ملی کشور درصدی از اخبار بین الملل را برای ما پوشش می دهند، قابل قبول است اما روزنامه ها در این زمینه تنها مصرف کننده اخباری هستند که رسانه های دیگر داخلی مثل خبرگزاری یا تلویزیون تولید می کنند و البته بیشتر وابسته به اخبار خبرگزاری های بین المللی یا تارنمای رسانه های جهانی هستیم. بنابراین در زمینه روزنامه نگاری بین المللی ما به عنوان مصرف کننده محض هستیم. تصویری که از دیگر کشورها داریم برساخته دیگران است. سهم روزنامه نگاری ما در ترسیم تصویر جهانی از ایران به همین نسبت ناچیز است.
اما از ما به عنوان روابط عمومی در عرصه بین المللی انتظار می رود که در ارائه تصویری از کشورمان، سهم داشته باشیم. شما اگر روزنامه های داخلی را ورق بزنید متوجه می شوید که بخش عمده ای از مطالب عملکردی، اطلاعیه ها و خبرهای توسعه ای که چاپ می شود، حاصل زحمات کارشناسان روابط عمومی ها و یا تلاش مشترک با روزنامه نگاران است که گاه به شکل ویزه نامه هایی منتشر می شود. اما در عرصه بین المللی سهم روزنامه نگاری ما و سهم روابط عمومی ما جقدر است؟
محور دیگر بازار یابی بین المللی است که شما می خواهید خدمات، کالاها و محصولات کشور را بازاریابی کنید. می توان گفت در برخی کشورها تنها سهم کوچک و در برخی دیگر اصلا سهمی نداریم. در عرصه تبلیغات بین المللی نیز وضعیتی بهتر از روزنامه نگاری و بازاریابی نداریم. اگر شما به کشورهای مختلف دنیا بروید، متوجه می شوید که چه سهمی از دیوارهای مترو (برای مثال لندن یا پاریس) آگهی های جذب توریسم برای کشور ترکیه وجود دارد و سهم ایران به چند میلی متر هم نمی رسد. اگر روزنامه های بزرگ دنیا را ورق بزنید متوجه می شوید که چه سهمی از آگهی متعلق به ایران و چه سهمی متعلق به دیگران است. بنابراین در تبلیغات بین المللی نیز ما جایگاهی نداریم.
اما آیا در دیپلماسی عمومی شرایط بهتری داریم؟ دیپلماسی عمومی به این معنا است که ما بتوانیم از طریق رسانه های برون مرزی و جهانی حرفمان را بزنیم، خوانش دیگران از خودمان را رصد کنیم و از همه مهمتر به صدای ملتهای جهان گوش دهیم. هرکجا از ما پیامی به اشتباه چاپ شده است، تصحیح کنیم و اطلاعات درست بدهیم و از انگاره میهنی و ملی خود دفاع کنیم. در زمان جنگ ایران و عراق که چنین چیزی وجود نداشت.
زمانی که می بایست ما در آن عرصه فعال می بودیم و از آنچه تجاوز به سرزمین بود، دفاع می کردیم و نشان می دادیم که ما جنگ طلب نیستیم. ولی سالها طول کشید تا دیگران نوشتند که ما شروع کننده جنگ نیستیم. تبلیغات حریف زیاد بود ولی ما هم درصحنه رسانه ای و روابط عمومی بین المللی نبودیم. این ها حوزه هایی هستند که روابط عمومی بین الملل می تواند در کنار آنها قرار گیرد. البته، دیپلماسی عمومی جایگاه ویژه خود را دارد و در دل آن دیپلماسی رسانه ای و فرهنگی قرار می گیرد.
با توجه به این مطالب در مجموع اگر ما بخواهیم روابط عمومی را با دیپلماسی عمومی مقایسه کنیم، می توان گفت که کار هر دو بسط مناسبات به معنای روابط بین ملت و ملت، دولت و ملتها و دولت و دولت است. درست است که کشورها از یکدیگر جدا هستند ولی جوامع به یکدیگر پیوسته هستند. ما در دنیای پیوسته ای زندگی می کنیم که هرچند مک لوهان استعاره «دهکده جهانی» را در دهه 70 میلادی برای آن پیش بینی می کرد، که صلح و صفا در آن تصور می رفت. اما امروز با پیشرفت ارتباطات جمعی و رسانه های جدید واقعیت جنگ و مناقشات بیشتر مشهود است. در واقع، دهکده جدید ارتباطی شکل گرفته ولی پیش بینی مک لوهان از دهکده ای که او تصور می کرد، هنوز محقق نشده است.
روابط عمومی در عرصه تصویر سازی و برند سازی که بیشتر در حوزه تبلیغات قرار می گیرد، مدیریت برند یک کشور را بر عهده دارد. من گاهی به شوخی می گویم اگر از یک خارجی بپرسید که ایران کجا است، اگر سن بالای 60 سال را داشته باشد، بلافاصله بعد از گفتن کلمه پرشیا سه کلمه را گربه، فرش و پادشاهی را به زبان می آورد. یعنی سه انگاره «پرشن کت»، «پرشن کارپت» و «پرشن کینگ/ یا کوئین». در حال حاضر تنها چیزی که برای ما باقی مانده همان تصویر ار گربه ایرانی است که هنوز در داخل و خارج به وفور دیده می شود. اگر به صادرات فرش کشورمان نگاه کنیم، می بینیم که در بازار بین المللی سهم اندکی داریم و نسبت به چهل سال قبل به طور نسبی کاهش یافته است.
اما باید دید که تصویر و برند یک کشور را باید بر چه اساسی خلق کرد. مدل فرهنگی در پاسخ این پرسش می گوید باید بر اساس ارزش ها، تصویر سازی کرد اما ارزش ها را چگونه می توان در عرصه بین المللی متبلور کرد تا قابل درک باشد. برند قالی قابل درک بود اما برند قالی برای ما بچه های قالی باف خانه را به ذهن ما می آورد. درون و بیرون آینه دار یکدیگر هستند. شما نمی توانید برند خوبی در بیرون از کشور خود بسازید اگر درون کشور وضعیت خوبی را نداشته باشید. شما نمی توانید قالی باف های ایران را از حق بیمه عمومی محروم کنید، ولی در عرصه بین المللی از فروش قالی دلار بدست آورید. این گونه برند سازی مشکل است و در عرصه جهانی مشتری نخواهد داشت. درون و بیرون آئینه دار همدیگرند.
در عرصه روزنامه نگاری نیز بخشی از تخصص روابط عمومی در ارتباط با رسانه ها است. در اینجا با رسانه های بین المللی سر و کار داریم چه رسانه هایی که عرصه جهانی را پوشش می دهند که حداقل 10 شرکت بزرگ رسانه ای در جهان وجود دارد و چه دنیای مجازی که به نوعی به همان شرکت های بزرگ رسانه ای در تولید و توزیع اخبار وابسته هستند و تنها شکل کاربری آن تغییر کرده است. روابط عمومی می تواند در اینجا تولید محتوای حساب شده داشته باشد مشروط بر اینکه بر فلسفه روابط عمومی یعنی نوع دوستی قرار گرفته باشد.
فراموش نکنیم که ما فرزندان سعدی هستیم که می گوید «بنی آدم اعضای یکدیگرند … » و این شعر بر سر در سازمان ملل متحد نقش بسته است. بنابراین، ما در جهانی شدن فرهنگ از سال ها پیش قدمهای برداشته ایم و ارزش های فرهنگی جهانی شدن را ارائه کرده ایم. روابط عمومی بدون انسان گرایی معنی نمی دهد و ما نمی توانیم نسبت به انسان و هم نوعان خود نفرت داشته باشیم و بگوییم که کارشناس روابط عمومی هستیم. بخش عمده فعالیت های روابط عمومی بشر دوستی و نوع دوستی است. همانگونه که در تبلیغات ترویج کالا ها را انجام می دهند ما نیز در روابط عمومی می توانیم ترویج ارزش ها را انجام دهیم. ارزش هایی که جهان شمول باشد.
بنابراین، جایگاه روابط عمومی در کنار چهار حرفه ی دیگر، اثبات این ادعاست که روابط عمومی می تواند در عرصه بین المللی نقش آفرین باشد. کارکرد دیگری که روابط عمومی جدای از نقش های رایج خود می تواند انجام دهد، آموزش عمومی است که در سطح داخلی و بین المللی کاربرد دارد. اگر به کتاب ادوارد برنز که در سال 1923 چاپ شده است، نگاه کنیم؛ مشاهده می شود که وی روی آموزش در روابط عمومی تاکید می کند و توصیه می کند که روابط عمومی باید آموزش عمومی و موازی را در جامعه جلو ببرد و برای مثال فرهنگ مصرف بهینه آب و انرژی را به تدریج به عموم آموزش دهد.
مثالی دیگر آمار تکان دهنده تلفات جاده ای است که ما داریم و البته رتبه یک رقمی دنیا را سالهاست در اختیار داریم. این کار را با انتشار امارهای مقایسه ای می توانیم به جامعه هشدار دهیم و در کنار ان برنامه های اموزشی را پی ریزی کنیم. روابط عمومی کاری دو سویه است به این معنا که ما می توانیم با استفاده از تجربه های دیکران و انتقال انها به خودآگاهی جامعه از دیگران یاد بگیریم. به عبارتی آن را در عرصه بین الملل آموزش ببینیم و آن را در کشور خودمان برگردانیم.
برای کسی که در عرصه روابط عمومی قدم می گذارد، مسئله تصادفات جاده ای یک دغدغه است و دوست دارد تا برای آن یک راه حل ارائه کند. بنابراین طرح ایده های نو و ارایه راه حل های ارتباطی از وظایف روابط عمومی است. یادمان باشد که اگر ما در سازمانی مدیر یا مشاور هستیم، باید بدانیم که همه مسایل سازمان ارتباطی نیست که بتوانیم آن را حل کنیم بلکه ما تنها می توانیم راه حل مشکل ارتباطی سازمان را ارایه دهیم و مشکل اینجا است که گاهی اتفاقاتی می افتد و می گویند روابط عمومی به درستی عمل نکرده است در صورتی که ان «نادرست» ربطی به روابط عمومی نداشته است. مشکلاتی که به روابط عمومی ربطی ندارد را از ما راه حل نخواهید.
البته مسایل بین المللی را می توان وگاه باید از مسایل داخلی جدا کرد. ولی بسیاری مسائل حالتی جهانی دارد و به عبارتی همه جهانی است و در دنیا از اهمیت بیشتری برخوردار است. تا کمتر از 40 سال قبل ما چیزی به اسم حزب سبز نداشتیم و از سال 1983 حزب سبز شکل گرفت و به عنوان یک حزب جدید در کنار سایر احزاب در کشوری مانند وارد عرصه سیاست داخلی شد و در فاصله ای نه چندان سیاست خارجی این کشور در اختیار آنها قرار گرفت.
این حزب می گفت که مسایل جهان از مسایل ملی جدا نیست و برای مثال گفتند ما با هرگونه مسابقات تسلیحاتی مخالف هستیم یا اینکه انرژی اتمی نمی خواهیم. و اینکه میزان انرزی در جهان ثابت است، بنابراین باید صرفه جویی را درجهان پیگیری کنیم. بنابراین، در یک فضای مشخصی سیر می کند و اینگونه نیست که هر اندازه بخواهیم مصرف کنیم. ما ملتی هستیم که قناعت جزو آموزه های دینی و فرهنگ ما است. اگر در عرصه انرژی در جهان بنگریم این به عنوان یک اصل آمده است. برای مثال اگر یک کشوری بیشترین تولید گاز کربن یا آلودگی زیست محیطی دارد، کشور خوبی نیست.
اینکه ما مقام یک رقمی در آلودگی هوای پایتخت را در جهان داریم، تصویر خوبی نیست که بتوتن به جهانیان عرضه کرد. زیرا اگر یک توریست خارجی که بیماری آسم داشته باشد و بخواهد در آبان یا آذر ماه به اینجا بیاید قطعا با به مشکل بر می خورد. این امر را در دنیای امروز که اطلاعات به وفور پیدا می شود را نمی توانیم کتمان کنیم. بنابراین مسایل زیست محیطی، بهداشت و انرژی یک موضوع جهانی است.
بنابراین اگر چاه نفتی آتش می گیرد، خبر آن در همه جای دنیا منتشر می شود. بنابراین مدیران روابط عمومی در کشور به نوعی با خبرهای بین المللی سر و کار دارند. اگر بحث مسایل حقوق بشر، آزادی مطبوعات، آزادیهای حرفه ای اجتماعی مطرح می شود نیز یک موضوع بین المللی است. بحث دیگر جنگ و صلح است که قطعا یک مسئله بین المللی است. موضوع توریسم نیز یک موضوع بین المللی است و دنیای تفریح و سرگرمی با وسایل حمل و نقلی که در جهان توسعه یافته و از جمله کاهش هزینه های سفر از قبیل بلیط هواپیما و هتلها فرصتی همگانی و گسترده فراهم شده است به گونه ای که قشرهای پایین و متوسط نیز در این حوزه جهانگرد شده اند.
در پایان من ابتدا به هفت عامل زمینه ای در عرصه فعالیت روابط عمومی بین المللی اشاره می کنم. اگر شما می خواهید در عرصه روابط عمومی بین المللی فعالیت کنید حتما به انها توجه کنید:
1- سطح توسعه یافتگی جامعه یا کشور مورد هدف خود توجه داشته باشید. برخی از این اطلاعات را سازمان های بین المللی در اختیار دارند. از آطلاعات آرشیوی موجود برای درک موقعیت استفاده کنید.
2- نظام رسانه ای است. نظام رسانه ای کشورها شبیه به هم نیستند و حداقل سه یا چهار مدل نظام رسانه ای در دنیا وجود دارد. سطح کنترل و مهارتهای حرفه ای و تعداد رسانه ها و میزان و نوع مصرف انها فرق می کنند. برای مثال کشوری مانند امریکا در طی 100 سال گذشته بین 1500 تا 2000 عنوان روزنامه روزانه در دکه های آن قرار گرفته است. ویژگی نظام رسانه ای امریکا به این گونه است که غیر متمرکز است و روزنامه های بالای دو میلیون تیراژ ندارد. در حالی که یک کشوری مانند آلمان روزنامه ای به نام بیلت با تیراژ 6 میلیون یا ژاپن روزنامه آساهی یا یومیوری با 15 میلیون نسخه تیراژ دارد.
بنابراین، نظام رسانه ای دارای عوامل مختلفی همچون تیراژ، مخاطبان و سطح سواد مخاطبان و قواعد و مقرراتی است. ضمنا باید بدانیم که روزنامه نگار آن کشور از نظر شفاف سازی در چه رده ای قرار می گیرند. روزنامه نگارانی که با قالیچه اهدایی در دهه 1350 برای ما خبر چاپ می کردند و روزنامه نگارانی که به هیچ وجه هدیه و حق حساب نمی گرفتند از یکدیگر جدا کنیم.
3- سطح کنش گری در یک جامعه را ارزیابی کنیم. نقش روابط عمومی در اینجا مهم است. کنش گری به معنای جامعه ای است که مردم در آن حق پرسش داشته باشند و بتوانند به رسانه ها هم دسترسی داشته باشند و حرف خودشان را بزنند. کنش گری به این معنا است که صداهای کوچک نیز برای خودشان تریبون داشته باشند نه اینکه تنها نمایندگان در تریبونهای رسمی صحبت کنند و یا تنها خبرنگاران بتوانند بنویسند. سطح این کنش گری در کشورهای مختلف متفاوت است و میزان بردباری که دولت ها در مقابل افراد معترض در جامعه نشان دهد یکسان نیست. نوع فعالیت روابط عمومی در آنجا فرق می کند. برای مثال، کنشگرها افرادی هستند که به محض بروز یک آلودگی کوچک در یک کارخانه به خیابان ها می ریزند و اعتراض می کنند و بر افکار عمومی اثر می گذارند.
4- فرهنگ عامل دیگری است که بسیار پیچیده و سخت است و باید ارزش های آن را درک کرد. تفاوت فرهنگ ها یک پیش فرض اساسی است. هنر و ترویج هنر ملی در فرهنگی دیگر، خود یک رسانه است
5- نظام اقتصادی و سیاسی در جامعه هدف هر چند مشهود است ولی در فعالیتهای روابط عمومی بین المللی باید مورد توجه قرار گیرد.
6- انتظارات جامعه در هر جامعه متفاوت است. هنگامی که ما به عنوان روابط عمومی می خواهیم به این عرصه ورود پیدا کنیم، باید بتوانیم آن انتظارات را برآورده کنیم. بسیاری از مواقع هنگامی که اطلاعاتی از جامعه هدف ارایه می دهیم، آن اطلاعات سوخته است یا ارزش خبری ندارد.
7- نفوذ گران محلی به این معنی که چه نوع نفوذ گرانی به عنوان قدرت محلی و مراکز ذی نفوذ در آن جامعه قرار دارند که روابط عمومی می تواند از طریق آنها کارها را جلو ببرد.
پرسش و پاسخ
• اگر روابط عمومی بخواهد مدیریت برندی داشته باشد، آیا باید آن را بسازد و یا حفظ کند؟
– پاسخ من هر دو. یعنی هم می تواند از برند ساخته شده دفاع کند و هم می تواند در ساخت برند ملی دخالت داشته باشد. زمانی شما می خواهید برند یک کارخانه را مدیریت کنید و گاهی اوقات می خواهید در برند ملی مشارکت داشته باشید. برای مثال«کوئین آو پرشیا/ ملکه ایران» نام برندی است که از قدیم بوده است که دیگر ملتها در هنگام قبل از خوابیدن کودکان داستانی از زنان پادشاهان ایران را برای آنها تعریف می کردند.
این در ادبیات انگلیسی وجود دارد. ما دیگر نمی توانیم این برند را بازسازی کنیم. اما می توانیم برند دیگری را جایگزین آن کنیم؟ شاید! بنابراین روابط عمومی می تواند در ساخت برند ملی نقش آفرین باشد. البته این نقش آفرینی به گونه ای نیست که یک مدیر یا کارشناس روابط عمومی بتواند به تنهایی انجام دهد و این یک کار گروهی است که همکاری ملی و بین المللی را طلب می کند. اما این نقش جزو وظایف روابط عمومی است.
• آیا برند ها می توانند در دوره های مختلف تغییر کنند؟
– بله این برندها می توانند تغییر کنند. ما در روابط عمومی بحثی با نام بازسازی انگاره ها داریم. زمانی است که به انگاره ای خدشه وارد می شود یا به آن تهاجم می شود و کلیت خود را به خاطر فردی که بر سر قدرت نشسته است از دست می دهد و نمی تواند به درستی از آن دفاع کند، در نتیجه آن برند دچار مشکل می شود. در نتیجه این برند را می توان بازسازی کرد و عنصری را از آن گرفت و عنصری را به آن اصافه کرد. آنچه که مهم است این شعر سعدی است که می گوید: «کسی را که عادت بود راستی × خطا گر کند در گذارند از او »، «وگر نامور شد به ناراستی × دگر راست باور ندارند از او».
بنابراین، نامور شدن به ناراستی جنبه منفی یک برند یا هویت است. همواره سازمانها و کشورها در پی حفظ برند مثبت یا خوشنامی هستند. اما اگر به آن خدشه ای وارد شد، باید به سمت بازسازی آن رفت. اینکه ما در حال حاضر در چه وضعیتی هستیم و برند ایران در 100 سال گذشته چه تغییراتی داشته است، می توان گفت که تغییرات زیادی داشته است و طی 50 سال گذشته که روابط عمومی ما هم آموزش آن دارد 50 ساله می شود، ما نقاط قوت و برند هایی داشتیم که قابل دفاع است و برخی جاها خطا کردیم یا برند را به اشتباه تعریف کرده ایم.
برای مثال دهکده المپیک به همان معنایی است که در جهان وجود دارد اما اگر من به عنوان مسؤول روابط عمومی در حوزه دیپلماسی ورزش باشم با این برند موافق نیستم بلکه موافق ورزشی هستم که در کوچه های خاکی ما نیز ورزش وجود داشته باشد و البته در عرصه بین المللی نیز مدال بگیریم. اما تا زمانی که در کوچه ها ومحله های زمین امکانات ورزش عمومی نباشد و دانشجویان ما از زمین فوتبال و امکانات ورزشهای رایج محروم باشند، آن برند غیر قابل دفاع است. در مورد قالی هم قبلا اشاره شد. گربه های ایرانی را هم فراموش نکنیم که می توانند از نو برندسازی شوند!