دکتر نطقی و پیشگامی در حرفه و آموزش روابطعمومی
استاد کاظم متولی
آری دکتر حمید نطقی هم در حرفه و هم در آموزش روابط عمومیدر ایران پیشگام بود، یادکرد و مراجعه به سوابق و کارکردهای افرادی که در تاسیس و یا رشد و توسعه هر پدیده مثبتی تاثیرگذار بوده اند برای تعالی بخشی و رونق دادن به آن مباحث و پدیدهها امری ضروری و مفید میباشد، به ویژه در مورد کسانی که به اصطلاح ذوجنبتین بوده و هم در تاسیس و پایه گذاری و هم در ارتقا و توسعه مقولات مطروحه ذی سهم و پیشگام میباشند.
اختصارا اشاره میکنم که حمید نطقی در سال 1299 شمسی در تبریز متولد شده و پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشکده حقوق دانشگاه تهران راه یافته و در سال 1321 فارغ التحصیل میشود. وی در اوایل دهه پرغوغای بیست به ترکیه رفته و در دانشگاه استانبول تحصیلات حقوق قضایی را دنبال میکند و در این رشته مدرک دکترا میگیرد. ناگفته نماند که نطقی از نوجوانی از ذائقه خوش شعری و ادبی برخوردار بوده و در طول تحصیلات مقدماتی و دانشگاهی و سپس در دوران اشتغال و تدریس و تحقیق همواره به طبع آزمایی و شعرسرایی و پرداختن به مباحث نکات ادبی فارسی و ترکی از طریق همکای با بعضی از مطبوعات مرتبط اهتمام داشته است.
دکتر نطقی با تکیه بر پشتوانههای علمیو ادبی و آموختهها و تجربیات رسانه ای در اواخر دهه بیست در شرکت نفت استخدام میشود و در آبادان با همکاری شاعر برجسته ایران ابوالقاسم حالت و همچنین روزنامه نگار نامور ابوالفضل مرعشی اولین اداره روابط عمومیرا تاسیس میکنند. البته یک دو سال قبل از آن در سازمان برنامه مباحث مربوط به روابط عمومیکه در آمریکا و اروپا شناخته شده بود مطرح گردیده و برای فعالیتهای رسانه ای با عنوان روابط عمومیدر سازمانها تصمیمهایی گرفته شده بود اما تاسیس اداره روابط عمومیشرکت نفت در سالهای اولیه دهه سی را میتوان سرآغاز رسمیفعالیتهای سامان یافته روابط عمومیدر ایران دانست و لذا جایگاه تاثیرگذار دکتر نطقی در بنای اولیه ساختمان روابط عمومیدر کشور ما کاملا روشن میباشد.
در اوایل دهه چهل با تبیین شرح وظایف پستهای سازمانی و الزامات قانونی حرفه روابط عمومیاز سوی سازمان امور استخدامیکشور در بدنه سازمانهای اداری به تدریج واحدهای روابط عمومیایجاد شد و در اواسط این دهه یعنی دقیقا در پاییز سال 1346 خورشیدی اولین مرکز آموزش عالی رسانه ای یعنی موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومیکه بعدا به عنوان دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی نامیده شد افتتاح و شروع به کار کرد. در پیشانی و تابلوی این موسسه عالی آموزشی عنوان روابط عمومیبه خوبی نمایان بوده و هویت آموزشی آن تثبیت شد.
در آغاز کار برای تدوین و تنظیم شرایط و سرفصلهای آموزش مطبوعات و روزنامه نگاری مشکلات کمتری به چشم میخورد زیرا به هر حال صاحب نظران و کارشناسان مجرب دانش روزنامه نگاری کم و بیش در عرصههای دانشگاهی و حرفه ای حضور داشتند و برای راه اندازی امور آموزشی این رشته اقدامات لازم صورت گرفت اما در بخش آموزش رشته روابط عمومیتسهیلات چندانی مهیا نبود زیرا روابط عمومیشناسان زبده و مجرب در کشور بسیار اندک بودند و در این جا نقش ثانی دکتر نطقی در یاری رسانی به امر آموزش این دانش، فن و هنر پیشرفته و مدرن یعنی روابط عمومینمایان میگردد، او با مساعی خستگی ناپذیر و جدی و صرف اوقات بسیار با کمک تنی چند از مشاوران محدود ذیربط اساس و بنیان کار یعنی تدوین و تنظیم دروس و سرفصلهای لازم را به عهده گرفت و سامان داد بطوریکه در شروع به کار آموزش دروس روابط عمومیهیچ وقفه ای روی نداد. دکتر نطقی از همان ابتدا خود تدریس درس «مدیریت روابط عمومی» را پذیرا شد. کتاب مشهور «مدیریت و روابط عمومی» او که از اولین آثار مکتوب علمیو تحقیقی در این زمینه است را به چاپ رسانید و مورد استفاده دانشجویان قرار گرفت. با عنایت به آن چه که یاد شد ملاحظه میشود که دکتر نطقی دارای صبغه و سابقه پیشگامیهم در شغل و حرفه و هم در آموزش دانشگاهی روابط عمومیدر ایران میباشد و لدا قدر و شان والای او همواره گرامیو ماندگار خواهد بود.
ویژگیهای فردی
این نگارنده احتمالا تنها دانشجوی بازمانده از سری اولیه دانشجویان دکتر نطقی میباشم و مواردی را که از شخصیت رفتاری این استاد برجسته و تاثیرگذار بیان میکنم کاملا عینی، حضوری و به اصطلاح از قرب جوار میباشد.
در کلاس مدیریت و روابط عمومیحدود سی دانشجوی دختر و پسر حضور داشتند و بر حسب معمول دو دسته از صندلیهای ردیف شده که بین این دو دسته فاصله باریکی برای رفت و آمد لحاظ شده بود قرار داشت. در قسمت بالای کلاس هم تخته سیاه بزرگی بر دیوار نصب شده بود و میز و صندلی ویژه استاد هم در سمت راست بالای کلاس مستقر بود. دکتر نطقی قامت متوسط داشت و ریش به اصطلاح پروفسوری، صورت گشاده و چهره متبسم او را به خوبی زینت داده بود. او صبور، آرام و متین بود و با لهجه ای شیرین سخن میگفت و هر از گاه هم از لطیفه گویی و طنزپردازی دریغ نمیکرد.
نکته بسیار جالب از ویژگیهای شاخص او این بود که او هرگز و حتی برای لحظه ای هم در صندلی پشت میز مخصوص استاد کلاس نمینشست. دکتر نطق در طول ساعت کلاسی پی در پی و البته آرام در آن باریکه بین دو دسته صندلیهای دانشجویان از آن یاد کردم قدم میزد و درس میداد و شگفتا که حتی در آغاز یا پایان کلاس برای انجام حضور و غیاب دانشجویان هم نمینشست. لیست اسامیدانشجویان را روی میز قرار میداد و در حالی که کنار میز ایستاده بود حضور و غیاب میکرد با شنیدن صدای زنگ از کلاس خارج میشد.
یک خاطره
در سال 1350 خورشیدی اولین گروه دانشجویان رشتههای روابط عمومیو نیز روزنامه نگاری فارغ التحصیل شدند که من هم در میان آنها بودم. در همان سال 50 انجمن فارغ التحصیلان دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی شکل گرفت. این انجمن تا چند سال به طور محدود فعالیتهای داشت از آن جمله هر سال در باشگاه نفت تهران به یک گردهمایی شام مبادرت مینمود که علاوه بر اعضا انجمن اساتید دانشکده نیز دعوت میشدند. دکتر نطقی نیز شرکت میکرد. او بر حسب عادت مالوف در گوشه ای از سالن باشگاه میایستاد و دور و برش هم دانشجویان سابقش جمع میشدند و به گفت و گو مشغول میشدند و بر روی صندلی و پشت میز باشگاه نمینشست.
در یکی از این شب نشینیها از دکتر نطقی که گوشه ای ایستاده بود و لیوان نوشابه ای را در دست گرفته بود و پیرامون وی شلوغ بود پرسیدم شما در کلاسهای درس دانشکده هم هیچگاه نمینشینید و همواره در کلاس قدم میزدید و حالا هم حتی در باشگاه و رستوران پشت میز پذیرایی نمینشینید علت چیست؟ استاد نطقی خنده ای کرد و گفت: «درختان ایستاده میمیرند». انسان که از درخت کمتر نیست، ایستادن نشانه زنده بودن و پایداری است و نشستن فروماندگی را تداعی میکند!
سالها گذشت و خبر آمد که دکتر نطقی در اسکاتلند انگلستان بسر میبرد و به بیماری سختی هم مبتلا شده است. سال 1373 بود و این جانب دبیر انجمن روابط عمومیایران بودم. در یکی از جلسات هیات مدیره ضمن ذکر خیر از دکتر نطقی پیشنهادی مطرح کردم مبنی بر این که انجمن هر چند در غیاب دکتر نطقی اما به یاد او همایش بزرگداشت و تجلیل از وی را برپا نماید که مورد استقبال قرار گرفت. روزی به دانشکده رفتم دانشکده علوم ارتباطات که دیگر واژه «اجتماعی» از آن حذف شده بود. با مدیر گروه آموزش و تنی چند از اساتید به ویژه دکتر کاظم معتمدنژاد و استاد عماد افشار قصد برگزاری مراسم تجلیل از دکتر نطقی را در میان گذاشتم که به شدت مورد استقبال آنان قرار گرفت. در آن سالها برخلاف این سالها اساس برپا کردن همایشهای بزرگداشت مشاهیر زنده چندان مرسوم نبود اما مقدمات کار فراهم شد. دانشجویان دانشکده هم بسیار ما را کمک کردند و بالاخره در سالن دانشکده در خرداد 1373 مراسم بزرگداشت استاد دکتر حمید نطقی برگزار شد. در این مجلس اساتید، دانشجویان، فارغ التحصیلان دانشکده، اصحاب و ارباب مطبوعات و نمایندگان خبرگزاریها و صداوسیما و مدیران و کارشناسان دفاتر روابط عمومیشرکت کرده بودند. اینجانب و استاد عماد افشار و دکتر کاظم معتمدنژاد سخنرانان این مجلس بودند و حق مطالب را ادا کردند. چند روز بعد لوح تقدیر تهیه شده همراه با فیلم و نوار ویدئویی مراسم به آدرس دکتر نطقی در اسکاتلند فرستادیم. او در پاسخ با خط خوش خود یادداشتی سرشار از محبت و بزرگواری برای اینجانب ارسال نمود.
استاد نطقی در سال 77 چند روزی به ایران آمد و برای دیدنش به دانشکده رفتم. او آمده بود ولی ایستاده نبود! او روی ویلچر نشسته بود. آری روزگار این مرد همیشه ایستاده را نشانیده بود. ساعتی در میان استادان و دانشجویان حضوری صمیمانه داشت و در حالی که همسرش ویلچر او را به حرکت در آورده بود از ما خداحافظی کرد با دلی اندوهگین و چشمانی اشکبار او را مشایعت کردیم و دریغا که سال بعد در سال 1378 خبر آمد که دکتر نطقی در انگلستان درگذشت. از سوی انجمنهای روابط عمومی، استادان و دانشجویان قدیم و جدید دانشکده، مدیران کارشناسان دفاتر روابط عمومیو بسیاری از روزنامه نگاران با حضور اعضا خانواده اش مجالس یادبود برپا شد و از مساعی علمیو آموزشی او تجلیل به عمل آمد. اما دیگر نطقی نبود. روانش شاد یادش گرامیباد.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
تحلیل محتوا چیست؟
15 بازدید
-
شاخصههای ارزیابی کلیپ
94 بازدید
-
کتاب
76 بازدید
-
دومین اجلاس ملی مدیران روابطعمومی از منظر تصویر
132 بازدید
-
یادداشت خبری دومین اجلاس ملی مدیران روابطعمومی: گامی مهم در راستای ارتقای جایگاه روابطعمومی در ایران
118 بازدید
-
بهترین و مهمترین مباحث برجسته دومین اجلاس ملی مدیران روابطعمومی
131 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید