«تاريخ نگاري چرخه اي از تاريخ شفاهي است.»
اين جمله مشهور اميرمسعود برزين چهره سرشناس و پيشكسوت روزنامه نگاري در ايران، محقق و نخستين دبير سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران ايران در دهه 40 است. او 90 سال پيش (1299 خورشيدي) در تهران به دنيا آمد و پس از نزديك به نيم قرن كوشش در حوزه مطبوعات، پس از يك دوره بيماري، ساعت 30/9 دقيقه صبح در روز 28 مردادماه 89 در گورستان بهشت زهراي همان شهر به خاك سپرده شد.
كار را از زمان تحصيل با تدريس در دبيرستان فيروز بهرام آغاز كرد.
به گفته خودش: «آقاي ناطقي ناظم دبستان ادب، پشت مسجد سپهسالار، در سال 1311، مردي خشن ولي گاه مهربان بود. با يكي از همكلاسي ها كه مثل من از روزنامه هاي آن زمان خوشش مي آمد، يك مثلاً روزنامه به قطع كاغذهاي A4 نوشتيم و به آن حاشيه رنگي اضافه كرديم و اسم آقاي ناظم را به عنوان صاحب امتياز و سردبير نوشتيم.
روزنامه را با شوق و شعف بسيار نزد آقاي ناطقي برديم. آن را به حضور جناب آقاي ناظم تقديم كرديم و منتظر مانديم تا به ستون هاي آن نگاه كند و ما را به شدت هر چه تمام تر تشويق كند. ولي او روزنامه را از ميان جر داد و گفت برويد پي درس تان. اين فضولي ها به شماها نيامده!
چند سال بعد عشقم به روزنامه نگاري فقط در فكرم بود. تا اينكه بعد از مدتي نخستين مقاله ام در يك روزنامه منتشر شد. از ذوق روي پا بند نبودم. از ميدان بهارستان تا خانه مان در خيابان عين الدوله دويدم تا روزنامه را به خواهرانم برسانم. شادي محيط خانواده اولين عامل تشويق به ادامه حيات مطبوعاتي ام بود. ولي درآمد مطبوعاتي در آن سال ها بسيار كم بود.
براي به دست آوردن درآمد بيشتر دست به كارهاي ديگر زدم، ترجمه براي چندين روزنامه، سردبيري روزنامه مهر ايران، سردبيري مجله خواندني ها، تدريس زبان انگليسي در دبيرستان فيروز بهرام، معلمي سرخانه، ترجمه و مقاله نويسي براي مجلات هفتگي و ماهانه، تدريس در كلاس هاي آزاد زبان، تا سردبيري مجله هند نوين در سفارت هند.»
او در ادامه مي نويسد: «در سال 1318 بر سبيل اتفاق، يك مجله انگليسي زبان به دستم آمد. مكالمه اي از آن را راجع به چتر نجات ترجمه كردم و براي روزنامه اطلاعات فرستادم. نوشته بودم به قلم «مسعود برزين» ولي سردبير روزنامه آن را تصحيح كرده بود: ترجمه «مسعود برزين».
جواني هم دنيايي دارد. در همان سال مجله راهنماي زندگي به مديريت حسينقلي مستعان راه افتاد. براي آن مجله شروع به ترجمه كردم. به اين ترتيب به دنياي مطبوعات راه يافتم. بعد به ترجمه و خبرنگاري براي روزنامه «مهر ايران» پرداختم؛ روزنامه اي كه چند سال بعد به سردبيري اش رسيدم. در مدرسه روزنامه نگاري لندن اسم نوشتم. چيزي را كه تاكيد داشتم بياموزم، نحوه تهيه آرشيو مطبوعات بود.»
برزين دوره دوساله مدرسه روزنامه نگاري لندن را طي كرد و سپس دوره روابط عمومي را در انگلستان و هلند گذراند و كار روابط عمومي را در دهه 1330 با شركت نفت آغاز كرد. او دو سال در دانشكده حقوق تحصيل كرد و سپس به دانشكده ادبيات رفت و زبان انگليسي را در بهترين سطح آموخت و از همان دوران فعاليت هاي مطبوعاتي را آغاز كرد و در جريان كنفرانس صلح پاريس به عنوان خبرنگار روزنامه مهر ايران شركت كرد و دو سالي را هم در مدرسه روزنامه نگاري به تحصيل پرداخت و با مدرك و نامه ستايش آميز به ايران بازگشت و در روابط عمومي شركت نفت مشغول به كار شد.
علاوه بر كار كردن در نشريات آن روز و سردبيري روزنامه از بنيانگذاران سنديكاي مطبوعات ايران در دهه 40 بود.او در خاطرات خود مي نويسد: «در طول 40 سال بيش از 17 شغل مختلف داشتم. علتش اين بود كه ميز اداره راضي و قانعم نمي ساخت. ميل داشتم از اين شاخه به آن شاخه بپرم. تجربيات اجتماعي و فرهنگي بيابم. هميشه در جست وجو بودم و خواستار بينش درست.»
نخستين سنديكاي روزنامه نگاران ايران
برزين ديدگاه هاي مطبوعاتي ويژه خود را داشت: «تيراژ يا تعداد نسخ چاپ شده روزنامه/ مجله در هر شماره از آغاز در ايران مهر محرمانه بر پيشاني داشته است. مديران و ناشران سعي داشته اند از ذكر آن خودداري كنند و در مكالمه رقمي به مراتب بيش از واقعيت به زبان آورند زيرا تصور بر اين بوده و هست كه هرچه تيراژ بيشتر باشد، نشريه مهم تر است.
در نخستين قرن از حيات مطبوعاتي، روزنامه هايي بودند كه چه بسا با تيراژ كمتر از 500 نسخه، واويلاكردند و نسخ آنها دست به دست گشته و در قهوه خانه ها با صداي بلند خوانده شده و افكار عمومي ايجاد كرد و در يكي از قوانين مطبوعاتي ذكر تيراژ در هر شماره اجباري بوده ولي كسي براي اين بند قانون تره هم خرد نكرد.»
مسعود برزين بنيانگذاري نخستين سنديكاي مطبوعاتي را در كنار سه تن ديگر از ياران خود از ديگر نمودهاي روشن كارنامه خود مي داند: «تلاش ديگري كه در جامعه مطبوعاتي آن دوره داشتم، تشكيل سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران ايران در دهه 40 بود كه با ياري سه همكار مطبوعاتي ام به ثمر رسيد و افتخار يافتم به سمت نخستين دبير سنديكا برگزيده شوم. آنچه هميشه مرا در اين راه مصمم و پراميد نگه داشت عشق به اين پيشه و رسيدن به حاصلي پربار بود.»
در آبان 1341، نخستين مجمع عمومي سنديكاي روزنامه نگاران ايران او را به عنوان عضو هيات مديره برگزيد.
چنان كه گفتيم تشكيل سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران ايران در دهه 40 تلاشي بود كه مسعود برزين با ياري سه همكار مطبوعاتي خود به ثمر رساند و به سمت نخستين دبير اين سنديكا برگزيده شد و به اين ترتيب روزنامه نگاران ايراني امنيت شغلي يافته بودند. برزين در آن زمان كه به عنوان يك ناسيوناليست ايراني شهرت جهاني داشت، در عين حال مدير دوره هاي بازآموزي روزنامه نگاري دانشگاه تهران (آموزش ضمن كار ـ شبانه) بود.
موضوع مهم ديگري كه تاسيس سنديكا را شدت بخشيد اين آيين نامه دولت بود: «در اجراي آيين نامه دولت وقت كه بر پايه و استنتاج از قانون مطبوعات تدوين شده بود، از خردادماه سال 1342 در شهر تهران، روزنامه هايي كه كمتر از پنج هزار نسخه فروش داشتند، تعطيل شدند.
طبق اين آيين نامه، به انتشار هفته نامه ها و مجله هاي كمتر از سه هزار تيراژ نيز پايان داده شد. اين آيين نامه «تيراژ» را نسخه هاي به فروش رسيده تعيين كرده بود نه نسخه هاي به چاپ رسيده است.
در پي اجراي آيين نامه فوق الذكر، دفعتاً شمار روزنامه هاي شهر تهران سال 1342 (1363 ميلادي) به 10 روزنامه يوميه كاهش يافت از جمله دو روزنامه به زبان انگليسي، يك روزنامه به زبان فرانسه و يك روزنامه به زبان عربي. شمار هفته نامه ها نيز به شش عنوان از جمله يك هفته نامه طنز و يك هفته نامه به زبان ارمني تقليل يافته بود.
مجله هاي تهران هم به 15 مجله هفتگي، چهار ماهنامه عمومي و 23 مجله تخصصي محدود شده بود كه مجله كودكان، بانوان و ورزشي هم در اين رديف بودند. ناشران روزنامه هاي كم تيراژ قبلاً به تصميم دولت كه در نيمه اول فروردين 1342 (اوايل آوريل 1963) گرفته شده بود اعتراض، و استدلال كرده بودند كه بستن روزنامه ها- با هر تيراژ- عملي مغاير اصل «آزادي بيان و انديشه» است كه پاسخ داده شده بود هركس بخواهد نظري بدهد مي تواند آن را بنويسد و به روزنامه هاي موجود و راديو تلويزيون بدهد يا به صورت آگهي، كتاب و اوراق ديگر به چاپ برساند و طبق تعاريف روزنامه نگاري،
روزنامه كم تيراژ نشريه اي است خصوصي (شخصي) نه عمومي. به علاوه، ديده شده است كه ناشران برخي از اين نشريات كم تيراژ در ادارات دولتي اعمال نفوذ مي كنند و… تصميم دولت در آن زمان، وضعيت را مخصوصاً بر كاركنان تحريريه هاي كيهان و اطلاعات سخت كرد زيرا مديران اين دو روزنامه كه بازار كار را محدودتر از سابق ديدند با هم قرار گذاشتند در صورت اخراج يك خبرنگار، مترجم يا نويسنده از يك روزنامه، روزنامه ديگر او را نپذيرد. اين امر سبب شد روزنامه نگاران بر تقويت سنديكا پافشاري كنند.»
نسل جوان سال هاي 40 مسعود برزين را نخست بار زماني ديد كه شيك و با پيپي زير لب، گزيده و شيرين مي گفت، متين مي نوشت و سنجيده عمل مي كرد. پس در حالي كه روزنامه نگاران از 28 مرداد به بعد، دسته دسته بودند، او تنها دست به قلمي بود كه قبولش داشتند. براي همين به راي پرشور روزنامه نگاران زمان، اولين دبير سنديكاي نوپاي نويسندگان و خبرنگاران ايران شد.
از سوي ديگر محمد بلوري (با تجربه بيش از نيم قرن روزنامه نگاري) آخرين رئيس هيات مديره سنديكاست كه با كمك محمد حيدري (حيدرعلي)، ايوب كلانتري و ديگران مانع فروپاشي كامل آن شده اند. شمار اعضاي قديمي سنديكا كه هنوز در رسانه هاي ايران به فعاليت ادامه مي دهند از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي كند. اعضاي همين سنديكا در دهه 1370 به ايجاد روزنامه هاي همشهري و ايران كمك بسيار كردند.
برزين و هند
«اگر ادعا كنم كه هند در زمينه مطبوعات قديم ايران غني است، راه اغراق نپيموده ام.»
اين جمله او كه خود نشان از فعاليت هاي گوناگون او در عرصه شناخت جامعه و مطبوعات هند دارد، همچنين گوشه اي از شيفتگي او را نيز نسبت به فرهنگ هندوستان نمايان مي سازد.
مسعود برزين در مصاحبه اي گفت الهام بخشش مهاتما گاندي بوده و همه عمر در آرزوي آنكه مردم ايران گاندي را بشناسند، كه شايد روزگاري يك گاندي پيدا كنند. به همين سبب او را بسياري به عنوان شارح آثار گاندي در ايران مي شناسند.
برزين در تمام زندگي اش پيگير فرهنگ سياسي هند بعد از استقلال بود. درباره گاندي و جنبش عدم خشونت چند كتاب ترجمه كرد و تا آخر حيات عكس گاندي و عكس خود را با جواهر لعل نهرو [ اولين رئيس دولت هند مستقل] روي ميز داشت.
برزين پس از انقلاب
برزين در سال هاي پيش از انقلاب مانند بسياري از نخبگان سال هاي گذشته، غيرسياسي بود و همان طور ماند چرا كه سياست را ميدان رقابت هاي شخصي مي دانست و خود طبعي نرم تر از اين داشت. در عوض معتقد بود در تلفيق ديوان سالاري و كارشناسي و تكنوكراسي مي توان مملكت را آباد كرد و از كنار رقابت ها و تندي هاي عقب مانده سياست بي سر و صدا گذشت.
بعد از انقلاب بايد 20 سال صبر مي كرد تا دولت خاتمي برسد و سازمان هاي دولتي از وي ياد كنند و خدماتش را به ياد آورند اما تا 85ساله نشد حقوق بازنشستگي و بيمه دوران خدمتش را دريافت نكرد.
آخرين يادكرد و بزرگداشت او چنان كه اشاره شد، مراسم يادبود احمد بورقاني و تجليل از 15 روزنامه نگار ايراني بود كه در آن ميان دختر برزين نيز به نمايندگي از او به سخنراني پرداخت.
برزين و تاريخ شفاهي
او معتقد بود: «تاريخ نگاري چرخه اي از تاريخ شفاهي است.»
تاريخ شفاهي به عنوان يكي از مهم ترين ابزارهاي پژوهش در علوم مربوط به تاريخ، سياست و جامعه شناسي پذيرفته شده و در ايران نيز رويكرد به تاريخ شفاهي مقارن با انقلاب اسلامي است.
مسعود برزين با اشاره به مفهوم تاريخ شفاهي معتقد است: «تاريخ شفاهي مجموعه بيانات يك يا چند نفر در يك گروه جمعي است. در گذشته هنگامي كه دانش و سواد در مفهوم كلي آن، همه گير نبود، تاريخ شفاهي تنها وسيله انتقال حوادث و اتفاقات به شمار مي رفت.
در گذشته نقالان در قهوه خانه ها به تشريح وقايع و اخبار همت مي گماشتند و حضار را از آنچه در آن روزها روي مي داد، آگاه مي ساختند. اما تاريخ شفاهي علمي از اوايل قرن 19 ميلادي در اروپا آغاز شد و با ترتيب يافتن يك سلسله مصاحبه هاي شفاهي با بزرگان سياست به سوي مردم عادي و امثال آن پيش رفت.
اختراع چاپ، تاريخ شفاهي را از جايگاه رفيع خود فروانداخت و روزنامه جاي نقال قهوه خانه را گرفت و به صورتي درآمد كه نسخه اي از يك روزنامه توسط فردي باسواد با صداي بلند خوانده مي شد و مشتري ها مي شنيدند. با ورود مطبوعات به ادب فارسي، تاريخ شفاهي بار ديگر اهميت خود را از دست داد، ولي هيچ گاه شكست نخورد و بعد از آن سينما، تلويزيون، كامپيوتر و اينترنت بر چنين موجي دامن زدند و اكنون بخش عظيمي از تاريخ شفاهي را بر عهده دارند.»
آثار برزين
مسعود برزين در شرح احوال خود مي نويسد: «علاقه من به تاريخ مطبوعات و به طور كلي آنچه به رسانه مربوط مي شد و عشق به اينكه بتوانم تصويري منسجم از نقشي كه روزنامه نگاري در ايران داشته است، به طرح كشم، باعث شد بر تحقيق در اين باره تمركز كنم. امروز افتخار مي كنم كه تاكنون پنج كتاب تحقيقي ام در مورد روزنامه نگاري انتشار يافته…»
نخستين كتاب او راجع به مطبوعات در سال 1343 به چاپ رسيد و سه سال در دانشگاه هاي هند و هلند به عنوان يك كتاب جنبي دروس شناخته شد.
از مسعود برزين 37 جلد جزوه و رساله و كتاب تاليف يا ترجمه باقي مانده، اما در اين ميان او همواره در تمام گفت وگوها، بالاترين افتخار كاري خود را پنج كتاب تحقيقي اش در حوزه روزنامه نگاري مي دانست:
– سيري در مطبوعات ايران
– مطبوعات ايران 1343 تا 1353
– فرهنگ اصطلاحات روزنامه نگاري فارسي
– شناسنامه مطبوعات ايران
– تجزيه و تحليل آماري مطبوعات ايران
همچنين او با انتشار نخستين كتاب در زمينه روابط عمومي عملي در ايران با نام «چگونه روابط عمومي كنيم؟»، از سوي انتشارات بهجت تهران، در زمره پيشگامان مطالعات روابط در ايران به شمار مي رود.
همچنين كتاب خاطرات برزين نيز با نام «يادمانده هاي هفتاد سال زندگي» اثري براي نسل جوان مطبوعاتي و اثري ارزشمند براي شناخت زندگي مردي است كه عمرش را در راه مطبوعات و فرهنگ ايراني گذاشت.
پدر تاريخ نگاري نوين مطبوعات ايران
نگاهي به كارنامه فرهنگي مسعود برزين
نويسنده: فرشيد ابراهيمي
منبع: روزنامه شرق ، شماره 1071 به تاريخ 4/7/89، صفحه 14 (ماندگاران)