مردمداری از دیدگاه حکیم ناصرخسرو قبادیانی

نویسنده: دکتر احمد یحیایی ایله ای

ناصر خسرو شاعر “درخت تو گر بار دانش بگیرد  …..  به زیر آوری چرخ نیلوفری را” از بزرگترین شعرای خردورز ایران زمین است. ناصر خسرو بر این تاکید می کند که خود یک مردمدار تمام عیار است و به شدت از مردم آزاری رنج می برد. در واقع مردم آزاری و ستمکاری از جمله واژگان مهم در بحث مردمداری از دیدگاه ناصرخسرو است.

در سخنم تخم مردمی بسرشته است   …….    دست خدای جهان امام زمانم

در این مقال کوتاه سه مفهوم از اشعار ناصرخسرو برداشت شده است: مردم از نظر ناصر خسرو چه کسانی هستند؟ مردمدار چه کسی است؟ و مردمداری چگونه باشد؟

مردم چه کسانی است؟

حکیم ناصر خسرو معتقد است مراد از خلق جهان مردم بوده است اما همه کسانی را که می بینی مردم نیستند.( اینکه تو بینی نه همه مردمند) بلکه مردم کسانی هستند که مردم آزاری نمی کنند و با نیروی دین و دانش و فضل و هنر به دیگران خدمت می کنند.

مراد خدای از جهان مردم است    ……..     دگر هرچه بینی همه بر سری است

مردم آن است که دین است و هنر جامه او     ……..     نه یکی بی هنر و فضل که دیباش قباست

 مردمدار چه کسی است؟

  1. حکیم ناصر خسرو بر این باور است که: اصل و اساس خلقت آدمی خیر رساندن به دیگران است و آدمی بایستی از خواب غفلت و جهل بیدار شود و به مردم خدمت کند.

بیدار شو زخواب، سوی مردمی گرای  ……    یکبارگی مخسپ همه عمر بر ستور

نفع و ضر و خیر و شر از کارهای مردم است    …….    پس تو چون بی‌نفع و خیری بل همه شری و ضر؟

  1. به نظر ناصر خسرو آدمی بایستی منشا دادگری باشد و این دادگری را می تواند با کسب دانش بهتر انجام دهد.

گرگ است نیست مردم آن کس که دادگر نیست   ……..     برتر ز داد و دانش اندر جهان اثر نیست

  1. به اعتقاد ناصرخسرو آدمی بایستی برای زندگی کردن با دیگران مدارا کند و خیرخواه مردم باشد.

از بیشی و کمی جهان تنگ مکن دل   ….    با دهر مدارا کن و با خلق مواسا

  1. ناصر خسرو می گوید: آدم مردمدار اهل ستمگاری بر مردم نیست بخصوص ستمکاری بر مردم آزاده.

مردمی ورز و دگر آزار آزاده مجوی   ……..      مردم آن را دان کزو آزاده را آزار نیست

  1. به نظر ناصر خسرو، مردمداری دین خداوند است و هر انسان عاقلی بایستی بر این مرام زندگی کند.

دین حق را مردمی دان؛ جانش علم و تن عمل   …..    عاقلان مر بام حکمت را همین بنیان کنند

مردمداری چگونه باشد؟

از دیدگاه حکیم ناصرخسرو مردمداری بایستی بدون تبعیض، بدون آزار و اذیت کردن دیگران، با عمل، با اخلاق نیکو و عالمانه باشد.

  1. مردمداری بایستی بدون تبعیض باشد.

خلق جهان یکسره نهال خدایند  ….   هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن

فضل تو چیست، بنگر، برترسا؟

از سر هوس برون کن و سودا را

تو مؤمنی گرفته محمد را

او کافر است گرفته مسیحا را

ایشان پیمبران و رفیقانند

چون دشمنی تو بیهده ترسا را؟

  1. اگر کسی مردم آزار است و مردم را آزار و اذیت می کند جزو گرگهای درنده است نه مردمدار.

جز کم آزاری نباشد مردمی؛ گر مردمی

چون بیازاری مرا؟ یا نیستی مردم مگر؟

گرگ درنده ندرد در بیابان گرگ را

گر همی دعوی کنی در مردمی؛ مردم مدر

***

هر که چون خر فتنه خواب و خور است

گرچه مردم صورت است آن هم خر است

***

نیستی مردم تو بل خر مردمی، زیرا که من

صورت مردم همی بینم تو را و فعل خر

  1. مردمداری به حرف و سخن تمام نمی شود با عمل بایستی مردمداری را کامل کرد.

پیغمبری ولیک نمی‌بینم

چیزیت معجزات مگر غوغا

  1. مردمداری گفتار نیک و خوی نیک است.

همچنان چون تن ما زنده به آب است و هوا

سخن خوب، دل مردم را آب و هواست

***

دو کار خوی نیک و کم آزاری

فرزند را وصیت مامون است

***

بر خوی نیک و عدل وکم آزاری

بفزای تا کمال بیفزایی

از مردمی برون است هر کو نکوسیر نیست

  1. مردمدار بایستی خوب ببیند و خوب بشنود.

بدانکه بر تو گواهی دهند هر دو به حق

دو چشم هر چه بدید و دو گوش هر چه شنود

  1. مردمداری بدون علم آسیب می زند بایستی دارای علم بشوی تا بتوانی به دیگران خدمت کنی.

بار درخت مردمی؛ علم آمد

ای بی خرد تو همچو سپیداری

***

مردم ز راه علم بود مردم

نه زین تن مصور دیداری

  1. مردمداران صبور و اهل مدارا هستند

یک گروه از کریم طبعی خویش

مردمی را به جان خریدارند

ور چه از مردمان به آزارند

مردمان را به خیره نازارند

 

*****

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *