ابوالقاسم حالت در سال 1298 شمسی در تهران به دنیا آمد. از دوران کودکی به ادبیات فارسی علاقه فراوانی نشان می داد و به شعر عشق می ورزید. از 16 سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و به تدریج به انجمن های ادبی راه یافت.
ابوالقاسم حالت، مشهورترین شاعر طنزپرداز سراسر عمر در روابط عمومی (ابوالقاسم حالت) در سال 1298 شمسی در تهران به دنیا آمد. از دوران کودکی به ادبیات فارسی علاقه فراوانی نشان می داد و به شعر عشق می ورزید. از 16 سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و به تدریج به انجمن های ادبی راه یافت. از سال 1317 با هفته نامه فکاهی توفیق معروف ترین نشریه فکاهی تاریخ کشور همکاری خود را آغاز کرد و این کار را تا آخرین آن، یعنی بیش از 22 سال، ادامه داد.
حالت در سال 1327 به روابط عمومی شرکت نفت در آبادان منتقل شد و مسئولیت انتشار هفته نامه “اخبار هفته” ارگان روابط عمومی را پذیرفت. وی در سال 1338 از آبادان به تهران منتقل و در بخش انتشارات روابط عمومی به کار خود ادامه داد.
مدتی مدیر مجله “صنعت نفت” و رییس اداره روابط مطبوعاتی شرکت ملی نفت ایران بود و در خرداد 1357 در سن شصت سالگی بازنشسته شد.
هر چند در ایران حالت به یک طنز پرداز مشهور یا شاید بهتر است بگوییم مشهورترین طنزپرداز تاریخ کشور شناخته می شود، ولی در تاریخ رشته روابط عمومی ایران از وی به عنوان یک پیشگام مدیریت انتشارات و نشریات واحدهای روابط عمومی و نویسنده و کارشناس متون نوشتاری این رشته نام برده می شود.
حالت به زبان های انگلیسی، فرانسه و عربی تلسط کافی داشت و از هر یک از آنها آثاری را به فارسی برگردانیده است. وی دارای آثار ترجمه و تالیف فراوانی است که بیشتر آنها را می توان به نوعی مصادیق کارهای روابط عمومی دانست.
زندگینامه
استاد ابوالقاسم حالت شاعر ، مترجم و محقق توانای معاصر در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود. ابوالقاسم حالت در جوانی به فراگیری زبان های عربی و انگلیسی و فرانسه پرداخت و از سال ۱۳۱۴ ه.ق به شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکره نویسی همت گماشت. دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی، مثنوی ها، قصاید، غزلیات و رباعیات است٬ خود نمایانگر عمق دانش ادبی این محقق است.
وی از سال ۱۳۱۷ همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار خروس لاری، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ میرساند. علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ چند رباعی جدی که ترجمه ای از کلمات قصار حضرت علی (ع) بود در مجله «آئین اسلام» چاپ کند.
حالت در ترانه سرایی نیز دستی توانا داشت و عموماً این ترانه ها در قالب فکاهی، انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. حالت در آن سال ها با نشریات امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملکالشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت نمود.
حالت در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده نخستین سرود جمهوری اسلامی بود. وی پس از انقلاب نیز علیرغم کهولت سن مدت زمانی نسبتا طولانی با مجله گل آقا همکاری نمود. از استاد بوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینههای طنز، شعر و ادبیات و ترجمه باقی مانده است.
استاد حالت در سوم آبان سال ۱۳۷۱ براثر سکته قلبی درگذشت.
در قسمتی از وصیت نامهٔ استاد ابوالقاسم حالت٬ طنز نویس معروف مجلههای توفیق و گل آقا٬ می خوانیم:
بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید | نه به من برسر گور و کفن آزار دهید | |
نه پی گورکن و قاری و غسال روید | نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید | |
به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی | که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید | |
این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران | که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید | |
وین زبان را که خداوند زبان بازی بود | به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید | |
کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است | راست تحویل علی اصغر گچکار دهید | |
وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه | به فلان سنگتراش ته بازار دهید | |
کليه ام را به فلان رند عرق خوار که شد | ازعرق کليه او پاک لت و پار دهيد | |
ريه ام را به جوانی که ز دود و دم بنز | درجوانی ريه او شده بيمار دهيد | |
جگرم را به فلان بی جگر بی غیرت | کمرم را به فلان مردک زن باز دهید | |
چانه ام را به فلان زن که پی وراجی ست | معده ام را به فلان مرد شکمخوار دهيد | |
گر سر سفره خورَد فاطمه بی دندان غم | به که، دندان مرا نيز به آن يار دهيد | |
تا مگر بند به چيزی شده باشد دستش | لااقل تخم مرا هم به طلبکار دهید |