در سوگ پروفسور دکتر حمید نطقی

دکتر جواد هیئت


من چه گویم وصف آن عالیجناب
نیست پیغمبر ولی دارد کتاب

برای من بسی دشوار است که در این مصیبت عظما سخن بگویم. می گویند جدائی دوست از مرگ هم سخت تر است و تحمل دوری و صبوری دشوارتر یقولون ان الموت صعب علی الغنی مفارقت الاحباب والله اصعبو.

من با دکتر حمید نطقی 58 سال دوست بودم. دوستی صمیمی، همدل ، همفکر، هم عقیده و حتی هم سنگر.

من او را 1320 می شناختم و با او برای ادامه تحصیل به استانبول رفته بودیم. 50 سال در آنجا در جوار هم بودیم و سختی روزهای طلبگی را در غربت و در سال های جنگ جهانی با هم چشیدیم. او درجوانی هم مردی پخته و دانشمند و مورد احترام و محبت همه دانشجویان ایرانی و استادان آلمانی و ترک بود. او ناپختگی و ها و هوی جوانی را نداشت از شر و شور جوانی فقط شور زندگی را به درجه عشق داشت و این عشق به زندگی را تا آخر عمر در سال های بیماری حفظ کرد.

او عاشق مطالعه و آموختن بود و در این کار افراط می کرد. همیشه دستش کتاب بود. او هر چه می آموخت در حافظه اش حک می شد آنها را به یاد داشت و در مقام مناسب و صحبت های رسمی و خصوصی آنها را بکار می برد. بسیار خوش برخورد و خوش بیان بود. مخاطبینش از صحبت های او لذت می بردند سخنانش با آنکه همراه طنز و شیرین بود در عین حال پر مغز و آموزنده بود. دوستانش ترجیح می دادند که در محضر او شنونده باشند تا گوینده.

اگر در بحثی وارد می شد سعی می کرد طرف را با منطق مجاب کند بدون اینکه او را از خود برنجاند. در استانبول روزنامه ای به زبان فرانسه و بنام استانبول چاپ می شد که بیشتر خوانندگانش اعضای کولونی فرانسه و خارجی ها بودند. مقالات نطقی که هنوز دکتر هم نشده بود در این روزنامه چاپ می شد. بعد از سال های جنگ مدتی از هم دور بودیم. من به پاریس رفته بودم او در آبادان خدمت فرهنگی اش را در شرکت نفت شروع کرده بود.

بعد از چند سال او به تهران منتقل شد و منهم از پاریس برگشتم و در تهران مشغول طبابت شدم. در 40 – 30 سال اخیر دکتر نطفی یکی از نزدیکترین دوستان و معاشرین من بود. او 1350 با آوردن مرحوم استاد شهریار به تهران با حضور استاد شهریار و استاد نطفی و دیگر شعرای فاضل ایرانی منزل ما به محفل ادبی تبدیل شده بود. بعد از پیروزی انقلاب و آزادی های فرهنگی به اتفاق ایشان و چند دوست ادب شناس آذربایجانی مجله فرهنگی دو زبانه وارلیق را منتشر کردیم.


دکتر نطفی از پایه گذاران مجله و سردبیر آن بود. نام وارلیق هم پیشنهاد او بود.

مدت 13 – 12 سال که در تهران بود سرمقاله های مجله را می نوشت بعد از مسافرت به انگلستان و هنگام تدریس در دانشگاه ادینبورگ یعنی قبل از بیماری، مقالات مجله را مرتبا می فرستاد.

دکتر نطفی در تمام عمرش برای من و سایر دوستان و همکارانش نه تنها یک دوست صمیمی و خردمند بلکه یک استاد دلسوز و مهربان بود. من همیشه از او چیز تازه می آموختم. در هر رشته صاحب نظر بود. همکاری 20 سال اخیر ما در مجله بیشتر در مسائل زبانشناسی و ادبیات ترکی بود. من هر چیزی را که نمی توانستم به کمک کتاب هایم بفهمم. از او می پرسیدم دکتر نطقی اکثرا جواب سئوالات مرا شخصا می داد و یا از کتاب هایی که در دسترس داشت جواب صحیح را پیدا می کرد. مدتی برای تدریس به ترکیه رفت و من در غیاب او احساس تنهایی می کردم.

روزی در استانبول به ملاقات دوست مشترک مان پروفسور محرم ارگین رفته بودیم. محرم ارگین از دوستان دوره دانشجویی ما بود و نطقی را هم خوب می شناخت. خودش هم از برجسته ترین اساتید ترکیه شده بود. به محرم ارگین گفتم از وقتی که نطقی به آنکارا آمده من تنها شده ام و کسی نیست که اشکالات مرا پاسخ صحیح بدهد. محرم ارگین بلادرنگ گفت: دکتر جواد، نظیر نطقی در این جمع وجود ندارد!

آری مانند دکتر نطقی در آنجا و در هیچ جای دیگر هم نبود. او نابغه عصر ما بود و چون به ما نزدیک و در دسترس ما بود عظمت او را آنچنان باید احساس نمی کردیم.

من در تمام عمرم نظیر او را نه در ایران و نه در خارج ندیده ام و بسیار مفتخرم که بیش از نیم قرن دوست نزدیک او بودم و محضر او را و شخصیت او را درک کردم. او ستاره فروزانی بود که در آسمان تبریز طلوع کرد و به همه ایران و ایرانیان و حتی خارج از ایران روشنائی می داد.

دکتر نطقی معلمی بی نظیر بود، شاگردانی را که تربیت کرده اغلب از اساتید برجسته امروزی ما هستند. به دکتر نطقی در دانشکده علوم ارتباطات پدر علوم ارتباط نوین ایران لقب داده اند این حق شناسی برای مایه دلخوشی است و برای دانش پژوهان جوان مایه امیدواری است.

آثار دکتر نطقی به همین چند کتاب ارزشمند و چند صد مقاله منتشره ختم نمی شود من که با او از نزدیک محشور بودم صندوق هایی را در خانه او دیده ام که پر از یادداشت های ذی قیمت علمی اوست و نمی دانم این یادداشت ها کی و چگونه به زیور طبع آراسته و در دسترس مشتاقان قرار خواهد گرفت.

دکتر نطفی استاد دانشگاه های تهران (دانشکده ارتباطات)، باکو، نخجوان و عضو افتخاری فرهنگستان زبان و ادبیات ترک بود. مدتی هم در انگلستان بعنوان عضو هیئت علمی تدریس می کرد.

او در عین حال شاعری خوش قریحه و توانا بود. بیشتر اشعار او به سبک شعر نو و سمبولیک سروده شده است. اشعار فارسی و ترکی او در دو جلد در تهران، باکو و آنکارا چاپ شده است.

من اطمینان دارم خاطره و یاد این استاد دانشمند و انسان والا هرگز فراموش نخواهد شد. نام نیک و پر افتخار او در دل روشنفکران و دوستداران علم و ادب جاودان خواهد ماند. هیئت تحریر و خوانندگان مجله وارلیق هرگز او را فراموش نخواهند کرد و راه او را ادامه خواهند داد. همسر دکتر نطفی هم که یادگار دوران طلبه گی اش در استانبول می باشد نمونه وفا و تقوا و شایسته اوست. اوعلاوه بر تربیت 5 فرزند برومند در هشت سال اخیر که دکتر نطفی زمین گیر و روی صندلی چرخدار زندگی می کرد همیشه همراه شوهرش بود و از او پرستاری می کرد و او را مانند بچه اش همه جا می برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *