خلاقيت و نوآوري يكي از شاخصهاي مهم موفقيت يك سازمان است. معمولا بدون اين دو مفهوم، سازمان با چالشها و مشكلات فراون روزمره مواجه ميباشد. بسياري از تعاريف خلاقيت و نوآوري بيانگر نوعي از توانايي در خلق ايده و چگونگي معرفي آن به ديگران است. معناي اين گزاره اين است كه يك سازمان چنانچه ايدههاي مختلف نداشته باشد، در حقيقت توليدات يكسان و غيرجاذبهمند را عرضه ميكند كه طبيعي است مورد توجه جامعه قرار نميگيرد.
خلق ايده، داشتن فكر جديد، طراحي روشهاي نوين و بالاخره هر چه كه ميتواند هدفمند با آنچه كه موجود است متفاوت باشد ميتواند در رابطه با خلاقيت قرار گيرد و در همين راستا، هر آنچه كه به شكل مناسب و مطلوب بتواند ايدههاي جديد را عرضه كند و به مشتريان معرفي نمايد نوآوري به شمار آورد.
بديهي است براي يك سازمان، داشتن ايدههاي خلاق و روشهاي نوآورانه براي معرفي ايدههاي مزبور از اهميت زيادي برخوردار است. بنابراين، ضروري است كه در صدد تقويت كاركنان خود در اين زمينه باشد. مطالعات بيشمار نشان دهنده اين هستند كه خلاقيت تنها يك امر ذاتي نيست و بخش اكتسابي آن بيش از بخش ذاتي آن ميباشد. در اين زمينه ميتوان گفت كه 20درصد خلاقيت ذاتي و 80 درصد آن اكتسابي است.
معناي 20درصد ذاتي و 80درصد اكتسابي خلاقيت اين است كه اين ويژگي مهم را ميتوان با آموزش و تجربه غنيسازي كرد و در حقيقت حتي ايجاد نمود. ايجاد خلاقيت يك فرايند است. اين فرايند با شناسايي افراد باهوش، با درايت، قدرتمند در تصميمگيري و امثالهم آغاز و با آموزشهاي مستمر، دادن فرصت كافي براي فكر كردن، در اختيار گذاشتن امكانات لازم، ادامه و نهايتا با حمايت كافي از ايدههاي مطرح شده با آزمون آنها و ايجاد زمينههاي ضروري براي معرفي آنها منتهي ميشود.
در اين زمينه طبيعي است كه نظريات و رويكردهاي مختلف براي غنيسازي ويژگي خلاقيت در افراد مختلف وجود دارند. همچنين فرايندهايي براي چگونگي كشف يك خلاقيت و نحوه پيادهسازي آن نيز وجود دارد. مطالعه اين موارد نشان دهنده اين است كه ميتوان با ارزيابي مدوام و تحليل صحيح، نسبت به وضعيت سازمان، يكي از اين فرايندها را انتخاب و براي تقويت خلاقيت در آن مورد حمايت قرار داد.
روابطعموميها به دليل اينكه هم فلسفه، هم علم و هم مهارت به شمار ميآيند هميشه بايد با نوعي از خلاقيت و نوآوري همراه باشد. فلسفه در حقيقت فكر كردن استدلالي است. بنابراين روابطعموميها هميشه بايد براي كارهاي خود استدلال كافي و درست داشته باشند. جنبه علمي بودن روابطعمومي نشان دهنده اين است كه روابطعموميها بايد به شكل منظم هم نظريه محور و هم روش محور باشند و اين خود يعني داشتن نوعي از خلاقيت و نوآوري در انتخاب نظريه و بكارگيري روش و بالاخره روابطعمومي يك مهارت است. يكي از مهمترين مهارتهاي روابطعمومي شناخت راهحلهاي مناسب براي حل مسائل مختلف سازمان است. شناسائي و شناخت راه حلهاي مزبور نيازمند خلاقيت در فكر و عمل و تجربه است كه به شكل مناسب به صورت مهارت ميتواند مطرح گردد.
مهارت در حل مساله يكي از مهمترين ويژگيها براي يك فرد خلاق است. سازمان خلاق نيز در مجموع با وجود افراد مختلف خلاق ميتواند به مثابه يك سازمان خلاق در جامعه مطرح گردد. بنابراين خلاقيتها بايد متوازن، هدفمند، پيشرفتدهنده و بر پايه يك فكر تحليلي صورت گيرند. اين موارد همه نيازمند نوعي از تجربه اندوختن، يادگيري، آموزش و جرأت در تصميمگيري است.
چهاردهمين كنفرانس بينالمللي روابطعمومي ايران با عنوان «خلاقيت، نوآوري و تمايز» در 19 آذر ماه 1396 در تهران برگزار گرديد. علاوه بر سخنرانيهاي گوناگوني كه در اين كنفرانس ايراد شدند، مقالات متعددي نيز براي اين كنفرانس ارسال شد كه از ميان آنها تعداد 11 مقاله انتخاب و در اين كتاب منتشر گرديدند.
در اينجا مروري بر محورهاي مهم هر مقاله انجام ميگيرد:
مقاله اول: با عنوان «خلاقيت؛ استعدادي قابل پرورش در افراد و سازمانها» نوشته اصغر مشبكي و كاوه تيمورنژاد ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
“خلاقيت تركيب ايدهها و مفاهيم جديد با ايدهها و طرحهاي موجود از طريق تجديد ساختار و تركيب به نحوي جهشي و غير منتظره است”. اين تعريف بوضوح حاكي از آن است كه خلاقيت زماني رخ ميدهد كه شخص خلاق به حد كافي تحت تاثير ايدهها و مفاهيم موجود قرار گيرد. خلاقيت تا حد زيادي نيازمند داشتن زمينه و آمادگيهاي اوليه است. با توجه به اين موضوع، مديران ميتوانند با توجه به سه جزء خلاقيت يعني تخصص؛ تفكر خلاق و انگيزش، و ايجاد زمينههاي اوليه براي رشد اجزاء گفته شده اثر بگذارند. البته طبيعي است كه اثر گذاري بر دو جزء نخست، دشوارتر و نيازمند زمان بيشتري است.
ماهيت فرايندهاي خلاقيت و نوآوري به حدي مهم است كه ميتواند چارچوبي براي درك مشكل خلاقيت و محيط مناسبي براي رشد و تشويق اين خلاقيت در سازمان فراهم كند. هدف اين است كه آثار منفي عملكرد مديران بر فعاليت خلاقيت، كاهش يابد. در اين مقاله به موانع و عوامل اساسي آسيب رسان به خلاقيت اشاره شده است كه عبارتند از:
1. آموزش ناهمسو با خلاقيت، 2. استفاده از الگوهاي قالبي، 3. شتابزدگي در ارزيابي،
4. تاكيد بر مفروضات قبلي، 5. فشارهاي اجتماعي، 6. چارهجوييهاي كوتاه مدت.
همچنين تاكيد شده است كه خلاقيت، استعدادي قابل پرورش است. اين استعداد مراحلي دارد كه ميتوان در آمادهسازي، نهفتگي، اشراق و اثبات شهود، الهام، بينش و سخت كوشيدن مورد شناسايي قرار داد.
مقاله تاكيد ميكند كه براي ايجاد خلاقيت در سازمان بايد چهار توانايي در رهبري سودمند وجود داشته باشد كه عبارتند از: مديريت توجه، مديريت معني، مديريت اعتماد و مديريت خويشتن.
مقاله دوم: با عنوان «جايگاه خلاقيت درعملكرد سازمانها و توسعه جامعه» نوشته مهتاب ربيعي ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
در اين مقاله ابتدا تاريخچه خلاقيت، انواع خلاقيت، اجزا و عناصر تشكيلدهنده آن، خلاقيت در مديريت، محركهاي خلاقيت، موانع خلاقيت و سپس تكنيكهاي نوين خلاقيت و نوآوري جهت هدايت و پرورش توانايي خلاقيت، مورد بحث قرار ميگيرد.
خلاقيت واژهاي است كه بطور مكرر در گفتگوهاي رايج در ميان مديران تازهكار مورد استفاده قرار ميگيرد و آنها اهميت بسيار زيادي براي انجام اقدامات خلاقانه در نخستين ماههاي فعاليت مديريتيشان قائل هستند، اما خلاقيت دقيقا به چه معناست؟ آيا خلاقيت همان نوآوري است؟ و آيا هر كسي ميتواند خلاق باشد؟ آيا فرآيند مشخصي براي بروز و تحقق يافتن خلاقيت وجود دارد؟ در اين بخش به جستجوي پاسخ اين پرسشها خواهيم پرداخت و اطلاعات مورد نياز مديران تازهكار را در اختيار آنها قرار خواهيم داد.
مقاله سوم: با عنوان «رويكردهاي نوين اجرايي خلاقيت و نوآوري در سازمان» نوشته محمد نعمتي گودرزي ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
در اين مقاله ابتدا مباحث پايهاي خلاقيت و نوآوري، شامل تعريف خلاقيت و نوآوري، تمايز خلاقيت و نوآوري در سازمان، ويژگيهاي افراد خلاق، ويژگيهاي سازمانهاي خلاق و فرايند خلاقيت و نوآوري، مورد بررسي قرار گرفته و پس از آن رويكردهاي جديد اجرايي خلاقيت و نوآوري در سازمان مورد بررسي قرار خواهند گرفت.
خلاقيت و نوآوري لازمه و پيش درآمد توسعه و پيشرفت و تعالي يك سازمـان بوده و آگاهي از فنون و تكنيكهاي آن ضرورتي اجتناب ناپذير براي مديران و ساير كاركنان سازمان است.
مقاله چهارم: با عنوان «خلاقيت در مديريت» نوشته فاطمه شهرزاد بخشايش ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
در اين مقاله ابتدا خلاقيت و عناصر تشكيل دهده آن و سپس چگونگي بهره گيري از اين عناصر جهت هدايت و پرورش توانايي خلاقيت، مورد بحث قرار ميگيرد. بحث فرايند خلاقيت با معرفي يك الگوي قديمي و يك الگوي جديد، مراحل شكلگيري خلاقيت را نشان ميدهد.
از طرفي با توجه به دو بحث عناصر و فرايند خلاقيت مشخص ميشود كه يك مدير موفق چگونه با استفاده از تركيب پر قدرت عناصر خلاقيت و همچنين بهرهگيري از فرايند خلاقيت به حل خلاق مسائل ميپردازد. الگوي حل مسئله كه در اين مقاله عرضه شده است الگويي مفيد براي خلاقيت در مديريت است.
مقاله پنجم: با عنوان «خلاقيت و نوآوري سازماني و فناورانه» نوشته سيد مهدي گلستان هاشمي ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
دنياي سازماني داراي دو ويژگي مهمي است كه ميتوان آنها را در پيچيدگي فزاينده و تغيير و تحول دائمي و شتابان دانست. سازمانها براي برخورد مناسب با چنين محيط پيچيده و ايجاد تغيير و تحول مطلوب بايد از طريق خلاقيت و نوآوري اقدام نمايند. همچنين براي به دست آوردن موفقيت پايدار در حال و آينده بايد به دو نكته اساسي توجه نمايند كه يكي عملكرد بهينه مستمر و ديگري تغيير و تحول بهينه است كه از طريق خلاقيت امكان پذير است.
در اين مقاله تلاش شده است كه ضمن ارائه تعاريف كاربردي از خلاقيت، نوآوري، خلاقيت سازماني، نوآوري سازماني، خلاقيت فنآورانه و نوآوري فنآورانه به مهمترين ويژگيهاي سازمان موفق در شرايط همواره پيچيده و متغير اشاره شده و انواع خلاقيتها و نوآوريهاي سازماني و فنآورانه احصا شوند.
از نتايج مهم اين مقاله تعيين انواع خلاقيتها و نوآوريهاي سازماني و فنآورانه است كه در چهار دسته طبقهبندي شدهاند: خلاقيت و نوآوري بنيادي، خلاقيت و نوآوري در فرايند، خلاقيت و نوآوري در فرآورده (محصول) و خلاقيت و نوآوري در خدمات ميباشد.
مقاله ششم: با عنوان «خلاقيت و نوآوري در روابطعمومي» نوشته عليرضا فولادي ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
در اين مقاله ماهيت، تعاريف و ارتباط خلاقيت و نوآوري بررسي ميشود و راهكارهاي توسعه آن در روابطعمومي به روش اسنادي مورد مطالعه قرار ميگيرد. روابطعمومي به دور از خلاقيت و نوآوري طي اين مقاله به عنوان نهادي فاقد پويايي و گرفتار در مشكلات ناشي از روزمرگي معرفي ميشود. هدف از نگارش، آسيب شناسي رشد خلاقيت و نوآوري بصورت علمي و عملي در روابطعمومي است. در اين تحقيق انواع مختلف خلاقيت و نوآوري در روابطعمومي استخراج و عرصههاي كاري و وظايف اين نهاد ارتباطي تحت تاثير ذهن خلاق و نوآور معرفي ميشود.
نقش مديران در خلاقيت و نوآوري كارگزاران روابطعمومي به همراه پيشنهادهايي براي شيوههاي رفتاري مديران در اين راستا از يافتههاي اين مقاله به شمار ميرود. مقاله حاضر بر نقش فردي و رواني كارگزار روابطعمومي در ايجاد تفكر خلاق و نوآور در خويشتن اصرار دارد و موانع فردي و رواني در كنار موانع اجتماعي را به عنوان مهمترين موانع رشد و شكوفايي خلاقيت و نوآوري در روابطعمومي معرفي ميكند. نقش تفكر خلاق و نوآور در اجراي تكنيكهاي مختلف با هدف تهيه، تنظيم و اجراي يك برنامه منسجم و موفق روابطعمومي نيز در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است.
مقاله هفتم: با عنوان «ماهيت خلاقيت در روابطعمومي»، نوشته سيد رسول آقاداوود ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
خلاقيت به عنوان يك حالت رواني و ذهني در قلمرو علم روانشناسي قرار ميگيرد و از آنجايي كه بخش اعظم كار، فعاليت و زمان افراد در سازمانها سپري ميشود ميتوان اظهار داشت ايجاد و پرورش خلاقيت در محدوده علم و هنر مديريت قرار ميگيرد و مديران ميتوانند ظهور خلاقيت را در سازمانها با ايجاد زمينههاي مناسب تسريع و يا با ايجاد فضاي نامناسب، عقيم كنند.
روابطعمومي شغل نيست بلكه هنر است و تا كسي عاشق نباشد نميتواند در اين هنر موفق و كامياب شود. روابطعمومي غير از اين كه از موضع ابتكار عمل منشاء خدماتي است ميتواند جبران كننده خطاها و خلاءها و بعضي از مشكلات سازمانها نيز شود و در اين زمينه نقش عامل خلاقيت در واحدهاي روابطعمومي قابل توجه زياد ميباشد و ميبايد سرلوحه برنامهريزيهاي آتي در واحدهاي روابطعمومي سازمانها قرار گيرد.
در اين مقاله تلاش شده است كه ضمن ارائه تعاريف مختلف از خلاقيت به پنج مرحله ايجاد خلاقيت يعني آمادگي، نهفتگي يا خواب روي مساله، اصرار و پافشاري، بينش و بصيرت و مرحله رسيدگي و تحقيق نيز اشاره شود. همچنين عوامل موثر در ايجاد خلاقيت در واحدهاي روابطعمومي مورد بحث و بررسي قرار گيرند.
مقاله همچنين راههاي عمده تقويت خلاقيت كه عبارتند از: ايجاد فضاي خلاق، دادن وقت خلاقيت، استفاده از سيستم دريافت پيشنهادات، و ايجاد واحد ويژه خلاقيت و نوآوري را مطرح و موانع خلاقيت در اين رابطه را مورد تشريح قرار داده است.
مقاله هشتم: با عنوان «نقش فناوريهاي نوين ارتباطي در خلاقيت روابطعموميها» نوشته محمدجواد محسن زاده ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
در عصري زندگي ميكنيم كه به دوره انفجار اطلاعات، وقوع جامعه اطلاعاتي، گسترش فناوريهاي نوين ارتباطي و فضاي مجازي شهرت يافته و به همين علت استفاده از ابزارهاي الكترونيكي و ارتباطي نوين با توجه به اقتضائات دنياي مدرن، امري ضروري و گريزناپذير است.
بدون ترديد متخصصان و مديران روابطعمومي به عنوان كانون مهم نظام ارتباطي و اطلاعرساني؛ جايگاه تعيين كنندهاي در افزايش آگاهيهاي عمومي جامعه، فرهنگسازي و تنوير افكار عمومي دارند و با توجه بيشتر به تمايز، خلاقيت و نوآوري ميتوانند اعتمادبخش، وحدت آفرين، مردم محور و منجر به رشد، توسعه، كارآفريني، حمايت از توليد، رونق كسب و كار، اشتغال، بازاريابي و معرفي مشاغل جديد بويژه در حوزههاي مرتبط با اقتصاد دانش بنيان از جمله الكترونيك، فناوري اطلاعات، رسانههاي نوين ارتباطي، فضاي مجازي، گرافيك، گردشگري و در نهايت رشد اقتصادي و توسعه پايدار درونزا و برونزا شوند.
در اين تحقيق، نقش وسايل ارتباط جمعي در توسعه، رشد، نوآوري و موفقيت روابطعمومي و موانع پيش رو بررسي ميشود تا مسئولين و كارشناسان حوزه روابطعمومي، ارتباطات و فضاي مجازي، منافع سازمان و كاركرد مجموعه مديريت خويش را فراهم كنند.
مقاله نهم: «ايده خلاق و ارايه يك الگوي كاربردي: بايستهها و ساز و كارهاي جريانسازي خبري در روابطعمومي» نوشته افشين محمدي ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
امروزه اهميت رسانهها از جمله روابطعموميها بعنوان يك رسانه سازماني در شكلدهي و هدايت افكار عمومي و جريانسازي رويدادهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و… بر هيچ كس پوشيده نيست، شايد تا چندي پيش محوريترين نقشي كه براي روابطعمومي متصور بودند صرفاً اطلاعرساني از رويدادهاي عيني و واقعي بود. اما در حال حاضر روابطعموميها ميتوانند با ايجاد شرايطي از يك دستگاه اداري منفعل، تبديل به “سازمان رسانهاي” هدايتگر و جريان ساز در جامعه شوند.
هدف از اين تحقيق بررسي جريانسازي خبري روابطعموميها در جامعه با متغيرهايي چون تبديل شدن روابطعموميها به يك سازمان رسانهاي، تغيير و تحولات تكنولوژيكي، استفاده از نيروي انساني كارشناس و بهرهگيري از قالبهاي ژورناليستي است.
اين تحقيق به روش پيمايشي انجام گرفته است و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامه ميباشد. جامعه آماري آن كارشناسان روابطعمومي وزارتخانهها و سازمانهاي مستقر در شهر تهران به تعداد 600 نفر و حجم نمونه نيز به تعداد 200 است.
نتايج تحقيق نشان ميدهد كه با تغيير و تحولات تكنولوژيكي كه ايجاد شده، تبديل شدن روابطعمومي به سازمانهاي رسانهاي و نيز استفاده از قالبهاي ژورناليستي، روابطعموميها ميتوانند نقش فعالتري در جريانسازي خبري جامعه ايفا نمايند.
مقاله دهم: با عنوان «نقش رسانه در ترويج فرهنگ خلاقيت و نوآوري» نوشته ليلا سپاسگزار و شهناز هاشمي ميباشد. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
امروزه توسعه رسانهها و توسعه جوامع، رابطه مستقيم و تنگاتنگي با يكديگر يافته اند و جامعه اي توسعه يافته تلقي ميشود كه بتواند در كنار شاخصهاي اقتصادي مانند درآمد سرانه، توزيع ناخالص ملي و نرخ مرگ و مير، بر معيار آموزش و اطلاعات، نوآوري و خلاقيت تأكيد كند. در چنين جامعه اي، رسانهها با توليد و توزيع مطلوب اطلاعات، نقش چشمگيري در ارتقاي آگاهيهاي گوناگون و ضروري بر عهده ميگيرند و جامعه را در نيل به تعالي و ترقي همه جانبه ياري ميكنند. لذا اين تحقيق با هدف بررسي نقش رسانهها در ترويج فرهنگ خلاقيت و نوآوري، اقدام به مطالعه و بررسي اسناد و تحقيقات صورت گرفته در اين حوزه به روش سنتز پژوهي كرده است. در اين تحقيق ابتدا 35 مطالعه مرتبط با موضوع از طريق پايگاه داده داخلي همچون پرتال جامع علوم انساني، پايگاه علمي جهاد دانشگاهي، پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران و پايگاههاي داده Emerald, Elsevier, Springer, Wiley، دريافت و پس از بررسي اسناد، تعداد 17 پژوهش، شامل مقالات علمي پژوهشي و پايان نامه، مورد مطالعه قرار گرفت و مقالات علمي ترويجي و يا اسنادي كه از كيفيت لازم برخوردار نبوده و همسو با موضوع مورد مطالعه نبودند، حذف شدند. آنچه كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار گرفته است شامل متغيرهاي مورد بررسي، روش گردآوري اطلاعات و مولفه موثر بر ارتباط بين رسانه و خلاقيت و نوآوري ميباشد. نتايج تحقيق نشان ميدهد كه متغير مورد بررسي در بخش رسانه، رسانههاي اجتماعي بوده و متغير نوآوري با تمركز بر نوآوري سازماني بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. همچنين بررسيها نشان ميدهد كه تعاملات ايجاد شده از طريق رسانه اجتماعي و كسب دانش، مهمترين عوامل موثر در ارتباط بين رسانه اجتماعي و نوآوري و خلاقيت ميباشد. پرسشنامه نيز به عنوان ابزار گردآوري اطلاعات، بيشترين ميزان استفاده را در پژوهشهاي مورد بررسي داشته و مصاحبه نيمه ساختاريافته در رتبه دوم قرار دارد.
مقاله يازدهم: با عنوان «راهكارهاي توسعه خلاقيتهاي كارآمد در روابطعمومي» نوشته حسن بشير است. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
خلاقيت را ميتوان در هر سازمان به منزله ضامن موفقيت و ادامه دهنده پيشرفت آن دانست. خلاقيت در حقيقت، محصول تلاش و آينده نگري سازمان است كه اگر به شكل مطلوب به آن دسترسي نداشته باشد، معمولا نميتواند از آينده نگري لازم نيز بهرهمند شود و در آن صورت ادامه حيات آن با چالشهاي فراوان روبرو خواهد شد. روابطعموميها در هر سازماني، اولين جايگاهي است كه بايد از خلاقيت كافي برخوردار باشند تا بتوانند با طراحي هاي مختلف و نوآوريهاي لازم، اهداف سازمان را محقق سازند و ضامن موفقيت آن گردند.
مطالعات مختلف در حوزه خلاقيت نشان دهنده اين است كه 20درصد خلاقيت يك امر ذاتي و شخصي است و 80درصد آن اكتسابي و آموزشي است. اين موضوع بيانگر اين است كه خلاقيت نه تنها ميتواند به شكل جدي مورد آموزش و پرورش قرار گيرد، بلكه روابطعموميها بايد به دنبال راهكارهاي موثر و مفيد براي توسعه و رشد چنين ويژگي باشند.
در اين مقاله تلاش شد كه علاوه بر ارزيابي تعاريف مختلف خلاقيت و نوآوري و تفاوت اين دو مفهوم با يكديگر ده سوال اساسي در رابطه با خلاقيت و نوآوري در سازمان از جنبههاي مختلف مطرح و سعي گرديد كه به شكل مناسب پاسخ داده شوند.
ويژگيهاي افراد خلاق، منشأ خلاقيت، نقش هوش در خلاقيت، عناصر اساسي خلاقيت، عوامل مؤثر بر خلاقيت، شيوههاي تقويت كارآفريني، توانمندسازي و حل مساله و نهايتا فرايند حل خلاق مسئله و موانع رشد خلاقيت در سازمان مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
همچنين تلاش شده است كه ضمن بررسي حوزههاي مختلف در رابطه با خلاقيت و نوآوري، رابطه آنها با روابطعموميها بيان و راهكارهاي توسعه خلاقيتهاي كارآمد و فرايندهاي مورد نياز براي ايجاد خلاقيت در سازمان را در اين زمينه روشن سازد.
مقاله دوازدهم: با عنوان «ظرفيتها و چالشهاي روابطعمومي جديد و رسانههاي اجتماعي: با تاكيد بر اخبار جعلي» نوشته سعيدرضا عاملي است. خلاصهاي از مقاله در اينجا آورده ميشود.
روابطعمومي جديد، روابطعمومي است كه بر بستر ارتباطات شبكهاي مبتني بر پلتفرم اينترنت شكل ميگيرد و ظرفيتي را براي ارتباط يكي با يكي، يكي با همه و همه با همه به صورت همزمان و شبكهاي را فراهم ميكند. پارادايم ارتباطي اين فضا «اتصال گرايي» است. در پارادايم «اتصال گرايي» تراكم دادهها و شكل گيري دادههاي بزرگ و همراه و متعاقب آن، توسعه انفجاري تراكنش دادهاي، سرمايه بزرگ ارتباطي را بوجود ميآورد كه محصول توسعه ارتباطات همزمان و فراگير است.
با تكيه بر دو محور اتصال گرايي فوق، ضمن تامين ارتباطات و تبادل گسترده محتوا و خدمات در بستر رسانههاي اجتماعي، موضوع اخبار جعلي به عنوان يك آسيب فراگير و بزرگ موجب اختلال و عدم اعتماد به محتواهاي خبري ميشود. در اين مقاله تلاش ميشود تمركزي بر اخبار جعلي و چگونگي احراز خبر و مدلهاي پيگيري اخبار جعلي بوجود آيد و در نهايت راهكارهايي در اين خصوص پيشنهاد ميشود.
مفاهيم خلاقيت و نوآوري از مفاهيم مهمي است كه نيازمند بحث و مطالعه مداوم ميباشد. بخش اعظمي از موفقيتهاي هر سازمان وابسته به اين دو مفهوم اساسي است. هيچ سازماني نميتواند بدون توجه به اين دو مفهوم مهم به حيات مطلوب خود ادامه دهد.
اميدواريم با تدوين اين كتاب توانسته باشيم در زمينه معرفي مناسب دو مفهوم خلاقيت و نوآوري در حوزه روابطعمومي گام قابل توجهي برداشته باشيم. بديهي است تداوم روند تحقيقات و توليد مقالات در اين زمينه ميتواند اين رويكرد را غنيتر و عملياتيتر ميسازد.
مرکز پخش:
09121938419 – 66570194(021) – 66943670 (021)
لینک خرید كتاب: https://kpri.ir/?p=4124