قربانعلی پورمرادیان

استاد قربانعلی پورمرادیان یکی از کارشناسان خبره و زبده روابط‌عمومی است که سال ها در این کسوت در اداره کل روابط‌عمومی وزارت نفت مشغول به فعالیت بوده و از خود آثار زیادی بر جای گذاشته است.

استاد پورمرادیان پس از افتخار بازنشستگی، حاصل سال ها تجربه خود را از طریق تدریس و بحث و مباحثه در دانشگاه جامع علمی کاربردی به خیل مشتاقان حرفه و دانش روابط‌عمومی منتقل می کند.

وی در حال حاضر در مرکز علمی کاربردی واحد 41 دانشگاه جامع علمی کاربردی مشغول به تدریس است و علاقمندان این استاد ارجمند به پاس قدردانی از تلاش وی، این مراسم تجلیل را ترتیب دادند.

درس های استاد
به مناسبت تجلیل از استاد دکتر قربانعلی پور مرادیان

محمد دشتی

آن روز کمی دیر به کلاس درس رسیدم. اجازه گرفتم و سر جایم نشستم. استاد مکثی کرد و بحثی را که آغاز کرده بود، ادامه داد. درس امروز در مورد پوستر و نقش آن در جذب مخاطب و تاثیرگذاری بر احساسات و عواطف اوست.

نور ملایم پروجکشن تصویری از یک نوشته را بر روی پرده سفید کلاسی منعکس کرده بود. متن نوشته این بود:

پوستر، رسانه ای است که همراه با طرح، تصویر و نوشته علاوه بر ذهن و منطق مخاطب، احساسات و عواطف او را تحت تاثیر قرار می دهد.

صحبت از پوستر، تصویر و اثرگذاری آن بر مخاطب بود و استاد قربانعلی پورمرادیان به عنوان یکی از کارشناسان خبره و زبده روابط‌عمومی، حاصل سال ها تجربه و یافته های عملی خود را از طریق تدریس و بحث و مباحثه در دانشگاه جامع علمی کاربردی به خیل مشتاقان حرفه و دانش روابط‌عمومی ارائه می کرد.

با تشویق استاد و شرکت دادن دانشجویان در مباحث مطرح شده، زوایای مختلف مربوط به پوستر و اثرگذاری آن، درکلاس طرح شد و ساعت کلاسی به پایان رسید.

این درس استاد بعدها کمک کرد تا در دو تجربه در ایران و هند به اهمیت تصویرسازی و نقش پوستر در جلب توجه مخاطبان بیشتر پی ببرم و در عمل و در صحنه اجرا، قدرت یک پوستر هدفمند را که به خوبی عواطف، احساسات و منطق مخاطب را هدف قرار داده باشد درک کنم.

اردیبهشت ماه 1390 در یکی از مجلات جهانگردی پوستری نظرم را به خود جلب کرد. پوستری که درآن در خصوص جشنواره فیل ها در جیپور هندوستان اطلاع رسانی شده بود. این جشنواره یک روز قبل از جشنواره رنگ ها، در شهر جیپور هندوستان که به دلیل رنگ غالب ساختمان های آن به شهر صورتی معروف است، برگزار می شد و مردم آن منطقه به همراه جهانگردانی از سراسر جهان به عنوان استقبال از بهار و جشن پیروزی خوبی بر بدی، در این جشن شرکت می کردند تا نارضایتی ها را فراموش کنند و محیطی را برای آشتی با همنوعان بوجود می آورند.( البته این توضیحات را بعدا در بروشور مربوط به جشنواره خواندم)

پوستر این جشنواره تابلویی از رنگ ها بود که در قالب فیل هایی که نقاشی شده بودند، چشمان هر بیننده ای را به میهمانی دنیایی از زیبایی، جذابیت و شور ونشاط دعوت می کرد.

نشانه های بکار رفته در پوستر نشانگر مطالعه دقیق در مورد موضوع جشنواره و توجه به مخاطبانی فراملی بود که با بهره گیری از نقطه نظرات مسئولین تبلیغات، بازاریابی و روابط‌عمومی به تابلویی جامع برای جلب نظر مخاطب طراحی شده بود.

طراح چیره دست پوستر(که از قضا یک هنرمند ایرانی بود) با آشنایی کامل با هارمونی رنگ ها و بهره گیری کامل از امکانات چاپ و شناخت نیازهای مخاطب، تابلویی را تصویر کرده بود که مقاومت در برابر آن کار آسانی نبود.

این پوستر زیبا کار خودش را کرد و در اردیبهشت ماه سال 1390، سه روزی را میهمان جشنواره ای بودیم که تصویر ارائه شده در باره آن خیلی فراتر از واقعیت های جشنواره بود، ولی طراحان پوستر جشنواره با هوشمندی و توانمندی بالای خود در تصویرسازی توانسته بودند، جمعیت زیادی از سراسر جهان را از ملیت های مختلف به این جشنواره بکشانند.

موضوع مشابهی در همین ارتباط یک سال بعد و در ایران اتفاق افتاد که حاکی از بی توجهی ما به امر تصویرسازی در معرفی امکانات و پتانسیل های توریستی و جاذبه های طبیعی و نعمت های بی نظیر الهی در این کشور زیبا و چهار فصل است.

در روزهای آغازین اردیبهشت ماه 1391 و یک سال بعد از سفر به هند، برای تهیه گزارشی برای یکی از مجلات به استان کهگیلویه و بویر احمد سفر کردم. تمام دانسته هایم در مورد این استان زیبا محدود به گفته ها وشنیده هایی بود که به طور اتفاقی به دست آورده بودم. نام رشته کوه دنا را شنیده بود و نام شهر سی سخت به دلیل زمستان های پر برف آن، چند باری از تلویزیون شنیده و تصاویری با کادر بسته را در سیما دیده بودم.

روز دوم سفر، فرصتی پیش آمد که به منطقه شهرستان دنا و شهر سی سخت سفر کنیم و به دیدار چشمه میشی، تخت سلیمان و دریاچه گوه گل برویم. بهشتی که باور به وجود آن در ذهن و مخیله مان هم نمی گنجید. تابلویی از زیبایی های بهشتی طبیعت ایران، در مقابل چشمان ما گشوده شده بود که در هیچ جایی تصویری از آن را ندیده بودیم. علف های تازه رسته جاشیر، فرشی سبز و دلفریب بر کوهستان زیبا و زیبای کوه گل گسترانده بودند و دریاچه نیلگون حاشیه کوه پروانه های عاشق را در فضایی رویایی به پرواز در آورده بود.

حرف ها و تاکید استاد دکتر قربانعلی پور مرادیان، در کلاس درس بر قدرت پوستر و نقش آن در تاثیرگذاری بر احساسات و عواطف و منطق مخاطب دوباره در ذهنم زنده شده بود.

به عینه می دیدم که تصویرسازی هندیان از فیل های رنگ شده، مشتریان زیادی از بهشت ایران را به سوی دیوارهای صورتی و رنگ شده شهر جیپور کشانده است و در کنار آبادانی آن شهر، یاسوج زیبای ایران و صحنه دلاور مردی های آریوبرزن در باغ چشمه بلقیس درحسرت جهانگردانی از سراسر دنیا که نه، در حسرت دیدار مردم کشورش می سوزد و کمتر ایرانی عاشقی از بهشتی که در کشور خودش فرش رویا را در چهار فصل سال گشوده است خبر دارد.

حرف های استاد با همان آرامش و کلام متین و اثربخش، در گوشم زنگ می زد و احساس می کردم، اصرار او بر درک قدرت پوستر و تصویرسازی در اثرگذاری بر مخاطب، فریادی از درون بود که در تجربه ای به درازای یک عمر حاصل شده بود و می توانست وضعیت کشور را به لحاظ جذب مخاطبان داخلی و خارجی به گوشه گوشه بهشت گون این کشور زیبا متحول کند.

استاد دکتر قربانعلی پور مرادیان، این روزها در اقدامی پسندیده، از سوی انجمن ها و تشکل های روابط‌عمومی و دوستداران و دانشجویانش تجلیل می شود ولی ماندگارتر از این تجلیل و مراسم نمادین، مراسم قدرشناسی و قدردانی از این پیر سپید مو و دل زنده، همیشه و برای ابد در دل فرزندان معنوی و شاگردانش برپاست.

عمرش دراز و سلامتی و عزتش مستدام باد. انشا…

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *