اخطار من یک اخطار “ارتباطی” است
(نقدی بر رفتارهای ارتباطی به اصطلاح طرفداران حکمرانی)
مهدی باقریان
رئیس انجمن متخصصان روابطعمومی
قبلا بارها در باره رفتارهای ضدانقلاب حکومتی و برخوردهای غیرانسانی غیرقابل انکار و غیرقابل جبران با جوانان و مردم معترض کشور عزیزمان ایران توسط ناصحان و منتقدان، مطالب و تذکرهایی ارایه شده و میشود.
همه ما میدانیم دوره ترفندها و سناریونویسیهای ارتباطی حال بهِ همزمان و از مد افتاده بهسر آمده و جز تولید “تنفر” و “ریزش” تاکنون هیچ تاثیر دیگری نداشته و نخواهد داشت.
خدا نکند در عرصه اطلاعرسانی مشت دروغگویان و ارتباطگران دروغساز باز شود که نمونه آن بسیار بوده و اخیرا برخی “خبرنگاران ویژه” به چنین دروغگوییهای رایج اعتراف کردهاند و درست آن موقع است که اعتبار رسانه و آبروی نداشته خبرنگار نیز بر باد ناباوری هر چه بیشتر افکارعمومیمیرود.
در طول تاریخ هیچگاه ارتباطات ارباب – رعیتی، دروغگویی، پروپاگاندا و وارونه نشاندادن حقایق پیروز میدان نبوده است.
خوشبختانه این امر، اعتراض برخی از طرفداران حاکمیت امثال آقای “حسین قدیانی” فعال اصولگرای منتقد را هم برانگیخته و این افکار در یادداشت “تو دشمنی همشهری!” تبلور یافته است. اما این یادداشت بهانهای شد برای گفتن برخی گفتههای گفته شده.
از اظهارنظر قلدرمابانه آقای محسن کوهکن نماینده پیشین مجلس شروع میکنم. گفتههای ایشان را ملاحظه بفرمایید:
“بازیکنی که سرود ملی نمیخواند را باید کنار گذاشت، ما مرجع تقلید و رئیسجمهور را حذف کردیم، ورزشکار که سهل است!”
این منطق “چاله میدانی” و حرفهای پوشالی و از روی استیصال را نه تنها هیچ ایرانی با غیرت نمیپذیرد بلکه مصداق بارز تنفرآفرینی است.
صحبتهای چند روز پیش سخنگوی دولت و دیگر صحبتهای سبکسرانه امثال این افراد را هم کنار این گفتهها قرار دهید… چه نتیجهای از این گفتهها میشود گرفت؟:
همه باطللند ما حق.
همه دروغگویند ما راستگو.
هیچ کس حق اعتراض نمیتواند داشته باشد جز ما
هیچ کس حق راهپیمایی و بیان آزادانه نمیتواند داشته باشد جز ما …
چرا؟
چون ما زور داریم.
این زور را چه کسی به شما داده است؟ قطعا قانون اساسی و مردم چنین حقی به شما نداده و نخواهد داد؟
متاسفانه اینگونه رفتارهای تبعیضآمیز و استانداردها و رفتارهای دوگانه در همه عرصهها بویژه حوزههای ارتباطی دیده میشود و الان زمان درستی برای برچیده شدن همه آنهاست و اکثریت مردم ما امروز به این شیوهها و روشهای دوگانهسوز انتقاد و اعتراض شدید دارند. همه نظرسنجیها و شواهد هم گواه صادقی بر این مدعاست.
درشت گویی و تهدید هم تا حدی جوابگو خواهد داد. راه درست که راه اقناع و احترام به خواستههای اکثریت مردم است را در پیش بگیرید و میدانداری ابن عرصه را هم به عقلای آن بسپارید.
چگونه به خودتان اجازه میدهید مدیریت سپهر ارتباطی کشور را به افرادی بسپارید که مردم، معترض همان عملکردها و روشهای غلط مدیریتی همان افراد هستند و جز تولید تنفر و انگزدن به این و آن و تشویق به دستگیری منتقدان و معترضان و ناصحان کار دیگری از دستشان بر نیامده و نخواهد آمد و هر روز راه ارتباط و گفتگو و مفاهمه را تنگتر میکنند.
واقعا نمیدانم آیا راهی برای میدانداری متخصصان ارتباطات و روابطعمومیباقی مانده است؟
وقتی اداره سپهر ارتباطی کشور به افراد خالی از نگرش ارتباطی سپرده میشود بهطور قطع فرصت “شنیدن” و “خوب شنیدن” صداها هم از دست میرود و چه بسا از دست رفته باشد.
همانطور که پیش تر گفته شد روزگار پروپاگاندا و ارتباطات ارباب – رعیتی بهسر آمده و عجز تلویزیون حکومتی و سایر بلندگوهای بیشمارِ زنگزدهی آن در برابر “تلویزیون ایران اینترنشال” و آه و فغان و تهدید پرشمار مسئولان ریز و درشت گواه صادقی بر این ادعاست.
فقدان یک “استراتژی یکپارچه”، آسیب زیادی به اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی و مشروعیت حاکمیت و اعتبار بینالمللی آن زده و بازگرداندن آن اعتماد و اعتبار اولیه به جایگاهی که قبلا داشته متاسفانه هر روز کمرنگ تر و غیرممکن تر میشود. پس باید در روشها، شیوهها بویژه ساختارهای فعلی حکمرانی اصلاحات جدی صورت گیرد و تنها با درک این واقعیت است که بسترها و زمینههای واقعی و عملی “تغییر” فراهم میشود البته در زمان خودش باید صورت بگیرد.
صدای ما متخصصان ارتباطات و روابطعمومیرا بشنوید. با روشهای ارتباطی تزریقی و زوری و ایدئولوژیک نه تنها قادر به مدیریت افکارعمومینخواهید بود بلکه هر روز فضای بیشتری در اختبار رسانههای فارسی زبان خارج از کشور قرار خواهد گرفت. قدرت رسانه و ارتباطات و روابطعمومیو افکارعمومیو پرسشگری و پاسخگویی و شفافیت و … را جدی بگیرید.
به اخطار ارتباطی من خوب گوش کنید. امروز حتی ارتباطات و مدیریت افکار فرزندان خانوادههای ایرانی از تعادل و غمبارتر از این از دست والدینشان خارج شده و بسیاری از والدین نگران زندگی فرزندانشان هستند. قاعدتا شما باید از ما نگرانتر باشید چراکه مرکز تصمیمگیری و تعادل ارتباطی خانوادگی منهدم و از هم پاشیده شده و این بسیار خطرناک است.
اخطار من یک اخطار ارتباطی است و آن را جدی بگیرید.
تا دیر نشده مدیریت امور را به آدمهای عاقل بسپارید و با رفتارهای عاقلانه و مردمی، جلوی “انفجار بزرگ” را بگیرید…
#زمستان_روابطعمومی
استاد گرامي همانگونه كه مستحضرين نه عقلانيتي است و نه گوش شنوايي و نه اميدي به تحول
بسیار زیبا و بی جانب داری از گروه یا دسته ای، کاش حرفهای شما به گوش مدیران تصمیم گیری برسد و آنها را مجاب به گفت و گو کند. گفت و گویی همراه با آگاهی و تمایل به حل مسئله، مسئله ای که این روزها شمارش از حد گذشته و حداقل زندگی و معیشت معقولی که حق همه شهروندان است، را از آنان سلب کرده است.
خدا قوت و خدانگهدار
سلام و ارادت
از افراد فرهیخته ای چون جناب عالی همین انتظار است.
کنشگری در زمان مناسب.
افکار عمومیممکن است تغییر پذیر و تربیت پذیر باشد ولی تعطیل پذیر نیست و از همین منظر زر و زور قدرت ظاهری در این عرصه کاربردی ندارد.
با آرزوی توفیق و سر بلندی
سلام
بسیار عالی، حرفه ای و مسؤلانه
سلام و تشکر، مرحبا و هزاران احسنت بر استاد گرامیو تمام عزیزانی که با شجاعت اخلاقی و حمیت ارتباطی، پیله ترس و طمع را شکسته اند 🙏👌🌹
سکوت کنید تا صدای ما هم شنیده شود
دکتر برات الله صمدی راد. مدرس ارتباطات
دوست ارجمندم دکتر مهدی باقریان یادداشت خوب و عالی با عنوان ، “اخطار من یک اخطار ارتباطی است”، منتشر کرده بود و این چند پاراگراف در تایید و تکمیل آن یادداشت است.
ما دانشجویان ارتباطات رکن اصلی و اساسی ارتباطات را “ارتباطات انسانی” میدانیم که تجلی آن در ارتباطات کلامیو غیر کلامیمتبلور است.
چنانچه دوستان پژوهشگر در این چند هفته اخیر از تکنیک تحلیل محتوا استفاده کنند درمییابند که کمیت مسوولان کشور بویژه در ارتباطات کلامیتا چه میزان لنگ میزند و سخنان تند و رادیکال و خشونت ورزانه چه حجمیاز چاپ و انتشار را به خود اختصاص میدهد.
از تهدید و ارعاب امامان جمعه که باید در نقش پدری دلسوز، اخلاق مدار و مردم دوست ظاهر شوند، بگذریم، رییس دولت و فرمانده ارشد نظامیدر محیطها و اماکن فرهنگی و رسانه ای از واژه “مگس” در خطابهایشان علیه مردم معترض استفاده میکنند.
در جایی دیگر سخنگوی دولت با نهایت منت گذاری بر سر مردم بی دفاع و مظلوم میگوید ما یعنی (دولت) براحتی میتوانستیم در همان روزهای نخست اعتراضات، مردم را به گلوله ببندیم اما این کار را نکردیم.(که لابد باید ما ملت از ایشان و دولتشان قدردانی کنیم.)
از سویی برخی نمایندگان میگویند نیروهای نظامیاز گلوله ساچمه ای استفاده کردند و دیگری در همان حال میگوید از گلولههای ساچمه ای استفاده نشده.(معلوم نیست دویست.سیصد نفر کشته بر اثر چه بیماری مرموزی جان سپرده اند).
یکی دیگر خطاب به ورزشکاران میگوید ما مرجع تقلید و رییس جمهور برکنار کرده ایم فوتبالیست که سهل است.
از این قبیل اظهارات کلامیکه بوی خشونت و تفرعن و تحکم از آن بر میخیزد در گفتههای آقایان زیاد میشنویم. در حالی که ارتباط کلامیتاثیرگذار باید دارای بار مثبت، مودبانه، فارغ از انتقاد گزنده و قضاوت و پیشداوری باشد. فاکتورهایی که در کلام آقایان کمتر به چشم میخورد.
برای برقراری ارتباط موثر و تاثیرگذار عاملی چون همدلی. درک متقابل. همدردی و اقناع و ترغیب، میتواند به مدیریت بحران کمک کند و جزو تکنیکهایی است که حوزههای روابط عمومیو مدیران رفتارهای سازمانی بر آن تاکید میکنند. اما حضور مدیران ارتباطی همان حلقه مفقوده ای است که سازمانهای ما بشدت از نبود و فقدان آن رنج میبرند.
پر واضح است که خشونت چه رفتاری و کلامیو چه فیزیکی و درگیرانه به تشدید خشونت منجر میشود اما گویی کسانی تعمدا و یا از سر ناآگاهی به تشدید آن دامن میزنند.
در کنار همه اینها پرحرفی، تهدید و گنده گویی و نشنیدن صدای مقابل، متاسفانه تریبونهایی چون مجالس و رسانههای حکومتی را پر کرده است و به نوعی نویز و آلودگی صوتی ایجاد کرده و مردم را به جای جذب، فراری و گریزان و عنصر اعتماد را در مخاطبین خدشه دار کرده است.
در مجموع هدف تشکیل روابط عمومیها ایجاد ارتباط و حتی تلطیف بین سازمان و مردم است.
مهندسی درست و واقعی افکار عموم اما صد افسوس که هشدارهای دلسوزانه آنان در هیاهوهای پر صدا شنیده نمیشود.
روابط عمومیها منادیان خردورزی و عقلانیت و متخصص مدیریت بحران در فضاهای پر آشوب اند اما طی این دوماهه اعتراضات، فضایی به آنان برای مدیریت بحرانها داده نمیشود.
البته چنین ضعفهایی در حوزه روابط بین الملل هم مشاهده میشود. در شرایطی که استراتژی دیپلماسی نرم امروزه در حوزههای روابط بین الملل حرف اول را میزند گویی دستمان خالی است تا بدان حد که یک دوست نداریم وصدها دشمن بسیار در مقابل.
بدیهی است نشنیدن صدای مدیران دلسوز ارتباطی و بی توجهی به دیپلماسی نرم با خارج و عدم گفت و گو و شنیدن صدای اعتراضات در داخل فرجام نیکی را رقم نخواهد زد. گفتیم که در تاریخ ثبت شود.
این یک هشدار ارتباطی است.
سلام و درود بی پایان خدمت جناب آقای دکتر باقریان عزیز
استاد فرهیخته و ارجمند
قطعا فرمایشات و مطالب حکیمانه آن عزیز گرانقدر، دلسوزانه ، متعهدانه و پیرو منافع عموم جامعه میباشد.
بنده به عنوان عضو کوچکی از بدنه فعالان حوزه ارتباطات به امور جاری حکومت نقد سرسختانه داشته و فرمایشات شما بزرگوار را تائید مینمایم.
امیدوارم با توجه به عدم وجود مدیریت هوشمندانه و عالمانه اعتراضات مردمی، همچنین ورود کردن اشخصاص خاکستری و بدون هویت اجتماعی و علمیو بیگانه در این قضایا ، تا دیر نشده عرصه برای عرضه اندام عقلا و دلسوزان واقعی فراهم گردد.
بنده نیز به نوبه خود نگران امور جاری حکومتی بوده و قطعا جامعه نیازمند هدایت افکار عمومیو عاری سازی رسانههای حکومتی از فعالان بیسواد و غیر متعهد میباشد.
انفجار بزرگ رخ نخواهد داد مگر اینکه به باورهای مردم از سبقه این انقلاب خدشه وارد نگردد و به شعور و شخصیت و معرفت و دانایی و معیشت مردم جامعه آسیبی وارد نشود.
باشد روزی فرا برسد که جامعه ای عاری از تنش و بی عدالتی اجتماعی ایجاد شده و حال دل مردم من خوب باشد .
جامعه را با خرد جمعی و احترام به خواست عمومیکه همانا مردم هستند میتوان اداره کرد نه با تکیه بر ایدئولوژی فردگرایانه و یا حزبی
خداوندا آنچه تقدیر ماست خیر قرار ده که تو رحمان و رحیمی
مهدی جان سلام
با مفاد یادداشت ارزشمند شما استاد فرهیخته بسیار موافقم و عین یادداشت تبیینی شما را در گروه «هم اندیشان توسعه و تحول » از زیر مجموعههای اندیشکده دیده بان حکمرانی که مدیریت آن با من است بازنشر دادم و توضیحی هم اضافه کردم.
برایت سلامت و مزید توفیقات از خداوند خواستارم.
سلام و دردد
جناب آقای دکتر باقریان عزیز
مشکل دقیقا از همینجا شروع میگردد که هنوز رسالت و معنی علمیو حتی عامیانه روابط عمومیدر نهادهای حکومتی و سازمانی ما و حتی اجتماعی ما تبیین و تعریف نشده است.
عموما این حوزه را از نظر ارزشی و کاربردی بسیار نحیف و لاغر نشان داده اند، بعضا فقط با این حوزه در عموم نهادها و سازمانها کاسب معابانه برخورد کرده و چه بسا ابزاری برای منافع شخصی و یا سیاسی یک فرد استفاده میگردد.
تا وقتی علم و دانش حوزه ارتباطات و روابط عمومیدر تفکر و فرهنگ سازمانها و ارگانهای حکومتی نهادینه نشود و صرفا ابزار افرادی منفعت طلب و بیسواد گردد چگونه توقع ایجاد میگردد شعار تبیین و اطلاع رسانی معنا و مفهوم پیدا نماید.
نهاد روابط عمومیدر ارکان کلیدی و تاثیر گذار حکومتی و حتی ارگانی میتواند از يك طرف زمينه جذب منابع بهتر و كارآمدتر از محيط را فراهم آورد و از طرف ديگر به برقراری ارتباط با افراد و سازمانها زمينه ساز مشاركت دیگر نهادها ، افزايش تعهد به برنامهها، ايجاد انسجام و تشويق و ترغيب افراد به همراهی و همكاری موثر و مداوم در اجرای استراتژیهای اصلی برخی اهداف گردد.
امید که علوم ارتباطات و روابط عمومیدر عصر حاضر که عصر ارتباطات تعریف شده است برای نسل هوشمند و مستعد امروز ما هنرمندانه تبیین و تدبیر و محتوا سازی گردد.
انشاالله
دانلود یادداشت در: روزنامه اعتماد: 29 آبان 1401
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
بزرگداشت روز ملی ارتباطات و روابطعمومی برگزار شد
47 بازدید
-
اخبار منفی را دنبال کنیم یا نه؟
36 بازدید
-
در یک پژوهش ارایه شد: چالشهای ارتباطی بین رسانههای جمعی و روابطعمومی سازمانها
51 بازدید
-
فراخوان بیست و دومین دوره «جوایز صنعت روابطعمومی ایران»
71 بازدید
-
فرخوان نخستین اجلاس ملی مدیران روابطعمومی
73 بازدید
-
روابطعمومی؛ پاشنه آشیل تعطیلات نوروز
84 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید